نمایش پست تنها
  #103  
قدیمی 01-11-2010
صدای سکوت آواتار ها
صدای سکوت صدای سکوت آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 140
سپاسها: : 0

8 سپاس در 8 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

حرف دل


نميدونم چرا ولي هيچ وقت حرفاي دل تمومي ندارن اما به نظرم بايد زده بشن كه اگه نگي جاي تعجبه حالا كه با خودم فكر ميكنم مي بينم ما آدمها عجب موجودات عجيب گاهي ترسناك و پيچيده اي هستيم هيچ چيزو نميشه واقعا تو يه آدم فهميد گاهي ميخنديم و ثانيه اي بعد گريه ميكنيم خيلي جالبه تو يه كتابي خوندم كه نوشته بو دانسانها تنها موجوداتي هستن كه مي توانند بخندند اوايل اين موضوع رو درك نميكردم اما بعدش كه يه خورده فكر كردم ديدم واقعا خيلي جالبه ما آدمها چه چيز مهم و گران بهايي داريم اما قدرشو نميدونيم يا يه جاي ديگه همن كتاب نوشته بود روزي فرشته اي از خدا پرسيد تو كه انسان رو خلق كردي براي خودت چرا غم رو هم آفريدي خدا در جواب گفت من انسان رو براي خودم خلق كردم اما اين موجود تا زماني كه ناراحت و غمگين و نااميد نباشه به ياد من كه خالقش هستم نميفتد واقعا چرا چرا ما تا زماني كه شاديم خدارو يادمون نيست اما همين كه نا اميدو خسته از روزگار و دنيا ميشيم رو به خدا ميكنيم و ازش كمك ميخوايم يا وقتي چيزي رو كه تو زندگي خيلي برامون مهمه و عزيزه رو از دست ميديم تازه يادش ميفتيم كه ازش بپرسيم چرا چرا اونو ازم جدا كردي اما هيچ كدوممون نمي پرسيم حكمتش چيه خدا چراهاي زيادي دارم اما بازم مي نويسم تا شايد غريبه اي آشنا ببينه و بدونه و بتونه جواب چراهاي منو بده
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید