
01-12-2010
|
 |
ناظر و مدیر ادبیات  
|
|
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432
2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
نمونهای از اظهار نظرهای عجیب نیما در یادداشتهایش!!
هوشنگ ابتهاج (سایه)
سایه را دیدم در خیابان. سبیل گذاشته بود. بسیار فکری بود. گفت اتاقم را با حصیر و نی ساخته ام. گفت عکس مرا دارد. میخواستم به او بگویم این قدر فکری نباش. بسیار خواهد آمد که ما به اشتباهات و ساده لوحیهای خود برخورد کنیم و آنچه میدانستیم که چنان است، نه چنان است. میخواستم به او بگویم ولی سایه بسیار فکری بود.
ابوالحسن صبا
صبا در گذشت که چه رنج داخلی و فقر و بدرفتاری مردم را کشید و لبخند زد و به کارش بود. امشب «گلهای رنگارنگ» با آواز بنان به یاد او بود. غزلی خواند: یاد آن شب که صبا بر سر ما گل میریخت ....
شاملو که من برای اصلاح شعر او حتی مصرعهایی را ساخته و در شعر او جا دادم، نامرد کسی بود که هر دفعه با من تماس پیدا کرد برای اشغال وقت من و ضایع کردن وقت من بود.
فریدون مشیری
7 قطعه عکس من را به من نداده است؛ حتی عکس زن و بچهام را. به قدری مردم ناجوانمرد هستند که در نظر من نفرت انگیز میشوند. من در تهران از کمتر کسی جوانمردی دیدم.
اسکار وایلد
من به وایلد کمال اخلاص را دارم. من بهتر از این مرد انگلیسی کسی را ندیده ام که این همه دست در اندام این زیبایی بزند. وایلد زیباییهای عالم وجود را نمیسازد؛ عکس از خودش بر میدارد. خود وایلد زیبایی را نمیسازد؛ عکس از خودش بر میدارد. خود وایلد زیبایی عالم وجود است.
نیما یوشیج
مایه اصلی اشعار من، رنج من است. به عقیده من گوینده واقعی باید آن مایه را داشته باشد. من برای رنج خود شعر میگویم.
خودم و کلمات و وزن و قافیه، در همه وقت، برای من ابزارهایی بوده اند. که مجبور به عوض کردن آنها بوده ام تا با رنج من و دیگران بهتر سازگار باشند.
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|