نمایش پست تنها
  #10  
قدیمی 01-12-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض چرا باید کتاب «یادداشت‌های روزانه نیما» را بخوانیم؟؟!

شاعری با چند گونی

وقتی نیما مرد، از او چند گونی نوشته و کاغذ پاره به جا مانده بود. نیما تقریبا ً در تمام عمرش می‌نوشت. او که از خانواده ای اشراف زاده بود، هیچ علاقه ای به سر کار رفتن نداشت. بیشتر روزها در خانه می‌ماند و در کنج اتاقش می‌نوشت؛ همه چیز هم می‌نوشت؛ شعر، مقاله، نامه و یادداشت. ا
ز همه نوشته‌هایش یک نسخه هم برای خودش نگه می‌داشت و این نوشته‌ها آن قدر زیاد بودند که کم کم تبدیل به گونی شدند. نیما وصیت کرده بود که دکتر محمد معین، جلال آل احمد و جنتی عطایی_ ترانه سرا _ همین گونی‌ها را بخوانند و منتشر کنند. دکتر معین و جلال، فقط یک کتاب از آثار او را منتشر کردند (مجموعه رباعی‌ها 1339) و بعد جوانی را به اسم سیروس طاهباز پیدا کردند که بعدها و به تدریج از 1342 تا 1369، مجموعه کارهای نیما را منتشر کرد. آخرین کاری که طاهباز از نیما روانه چاپ کرد، کتاب «برگزیده آثار نیما _ نثر» بود که سال 1369 چاپ شد و شامل یک بخش تازه از محتویات آن گونی‌ها بود؛ «یادداشت‌های روزانه».

دعوا بعد از 19 سال

از سال 1369 تا 1388، دیگر هیچ چیز تازه ای از نیما یوشیج، پدر شعر نو فارسی و یکی از مهم‌ترین نظریه پردازان ادبیات معاصر چاپ نشده بود، تا این که در این سال، دوباره «یادداشت‌های روزانه نیما» با حجمی‌تقریبا ً 4 برابر آنچه قبلا ً از این یادداشت‌ها چاپ شده بود منتشر شد. البته این بار از طرف تنها پسر نیما، یعنی شراگیمیوشیج. شراگیم در این کتاب مدعی شده که طاهباز آثار پدرش را بد و ناقص چاپ کرده، شراگیم را گول زده و از اعتماد او سوء استفاده کرده و مثلا ً در چاپ همین یادداشت‌های روزانه، آن قسمت‌هایی را که مطابق ذوق و سلیقه اش نبوده سانسور کرده است (شراگیم برای نمونه انتقادهای نیما از شاملو را مثال می‌زند، در حالی که در چاپ قبلی یادداشت‌های روزانه هم این انتقادها بوده).
سیروس طاهباز البته 10 سالی می‌شود که مرده است و این دعوای ادبی را نمی‌شود چندان ادامه داد اما در متن خود یادداشت‌های روزانه نیما هم دعواهای ادبی کم نیست.

چطوری باید شاعر شویم؟

دفتر یادداشت‌های روزانه نیما از چند جهت اهمیت دارد؛ اول این که این آثار، نوشته‌های یک شاعر هستند که خواندن‌شان نشان می‌دهد برای شاعر شدن چطور باید فکر کرد و چطور در کوچک‌ترین کارهای روزانه هم باید شاعر بود. نیما به ما نشان می‌دهد که چقدر لطیف و حساس است و چطور همیشه شاعرانه حرف می‌زند: «[امروز] نظریان با حیرت در صورت من نگاه کرد و گفت هر دو پیر شدیم. من گفتم پیر شدیم برای این که مردم جوان بشوند. دکتر جنتی گفت آفرین. بسیار خوشش آمد». خواندید؟ نیما در دفتر خصوصی‌اش به همین سادگی و شاعرانگی حرف می‌زند؛ حرف‌هایی که جان می‌دهد برای فال فال خواندن و این طرف و آن طرف نقل کردن.




...
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید