نمایش پست تنها
  #3  
قدیمی 01-14-2010
SHeRvin آواتار ها
SHeRvin SHeRvin آنلاین نیست.
ناظر و مدیر بخش موسیقی و سینما

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: Tehran
نوشته ها: 4,838
سپاسها: : 1,717

2,520 سپاس در 663 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض گفت‌وگو با هوشنگ‌کامکار شماره ی 3

▪ معمولا موسیقی ما برای غربی‌ها از منظر ویژگی‌های بدوی‌اش جذاب است. با این وجود در تجربه اجرا‌های خارج از کشور گروه کامکار‌ها، دیالوگ هم سطحی بین این گروه و ارکستر‌های خارجی به وجود آمده است یا آنها از برخی از ساز‌ها و نغمه‌های ایرانی به نفع موسیقی خودشان و برای تزئین آن بهره برده‌اند؟
ـ همان طور که از ابتدا گفتم دسته‌بندی کارها با هم فرق می‌کند. اگر کسی قطعه سمفونیکی را ارائه می‌دهد و گروهی دیگر کاری در حوزه موسیقی ایرانی ارائه دهد، ارزیابی اینها با هم درست نیست. چون انواع متفاوتی دارند. آواز آقای شجریان را که نمی‌توانی با اثری که برای ارکستر بزرگ نوشته شده است، مقایسه کنید. شاخه‌هایشان متفاوت است. کار ما را باید با همین نوع موسیقی آن کشور مقایسه کرد. به هر حال آنها هم این موسیقی‌ها را دارند. موسیقی روستایی، آوازی و... به هر حال این موسیقی‌ها را باید در حوزه خودشان بررسی و مقایسه کرد. اما اینکه در اثری از ساز یا آواز ایرانی به کار می‌رود، متفاوت است. چون آن قطعه به همین منظور نوشته شده است و باید آن ساز و آواز هم، هم پا و هم ارزش آن موسیقی بالا بیاید و به آن توجه شود و تکنیک‌های آن ساز هم در این اثر به کار رود و به آن ارزش جهانی داد. به عنوان مثال، در پوئم سمفونی کردی من که اجرا شد، اکثر ملودی‌ها کردی بود. با سازهایی نظیر دف و دهل هم اجرا می‌شد و نوازنده‌های سوئدی هم، آن را می‌زدند. به لحاظ آهنگسازی دارای تکنیک و ویژگی‌های موسیقی آنها بود. ولی یک رنگ ایرانی، آن کار داشت. برایشان فواصل موسیقی و ریتم‌ها، تجربه جدیدی بود و به خاطر همین ویژگی از باقی آثار ممتاز و جدا می‌شد و می‌توانستیم بگوییم که این هم برای خودش وزنه‌ای بود. یا «کنسرتو کملنچه و ارکستر» هم همین طور بود. ما همیشه با کنسرتو ویلن، پیانو و... مواجه بودیم. این بار یک ساز ایرانی با ارکستر همراه می‌شود. آن هم جذابیتی داشت. در عین حال که تکنیک هم در حد آنها رعایت شده بود و این طور نبود که یک نگاه پریمیتیو و ابتدایی به آن داشته باشند. به هیچ وجه این شکلی نبود. مگر اینکه آن شخصی که به عنوان موسیقی متن از آن استفاده می‌کند، فکر و اندیشه خاصی داشته باشد که از یک روستایی کرد زبان یا یک روستایی شمال را که یک هوره- یک آواز ابتدایی متعلق به اورامان - می‌خواند را به عنوان بیانی قدیمی ‌بهره ببرد. البته می‌توان از این نغمه‌ها به عنوان عاملی برای بیا هم بهره برد. به عنوان مثال; امکان دارد از دودوک «ژیوان گاسپاریان» به عنوان ساز یک روستایی در فیلمی ‌استفاده شود و صرفا بیان یک حالت باشد.

▪ یکی از ویژگی‌های کامکارها این است که بر خلاف بسیاری از گروه‌های موسیقی سنتی ایران، به شیوه و شکل اجرا بسیار توجه می‌کنند. منظورم از شیوه اجرا، احساسی است که در حین اجرا از خوانندگان و نوازندگان به مخاطبان منتقل می‌شود. در این باره توضیح دهید.

ـ از نظر فرم اجرای کارهایی که ما انجام داده‌ایم،کارهای ما در حوزه موسیقی سنتی نمی‌گنجند. به همین دلیل هم، همیشه ما از عنوان عادی موسیقی فارسی و کردی بهره می‌بریم. این نوع موسیقی که ما اجرا می‌کنیم به هیچ وجه در قالب موسیقی سنتی نمی‌گنجد. اول اینکه موسیقی ما، یک صدایی نیست و تکنیک‌های آهنگسازی خیلی جدی درش به کار رفته است. به عنوان مثال; در کنسرت‌های قبلی‌مان از یک سری از تکنیک‌های فوگ استفاده کردم.



▪ درباره این تکنیک توضیح دهید؟
ـ فوگ یک لغت ایتالیایی به معنای فرار است. تکنیکی است که در موسیقی دوره باروک زیاد به کار می‌رود. به این معنا که ملودی‌ای می‌آید و ملودی دیگر آن را دنبال می‌کند و ملودی دیگر.... با این ترتیب چندین ملودی همدیگر را دنبال می‌کنند. هم زمان هم نیستند. در این تکنیک باخ کارهای ارزشمند بسیاری نوشته است. منتها ما از ویژگی‌های این فوگ استفاده می‌کنیم. البته استفاده از تمام قواعدی که باخ به کار برده است، برای موسیقی ایرانی ناکارآمد است ولی از آن شکل و حال ما به صورت پلی فونیک بسیار استفاده کرده‌ایم. سعی کردیم که از دانشی که در حوزه موسیقی کلاسیک داشتیم، بهره ببریم. این کار ما در گروه موسیقی ایرانی می‌گنجد که فقط از ساز‌های ایرانی بهره می‌برد. اما از تکنیک‌های موسیقی جهانی هم استفاده می‌کند. هیچ اشکالی ندارد. حتی می‌تواند از ساز‌های محلی هم استفاده کند. اما در مورد بیان احساسات در حین اجرا، چند سالی است که می‌بینم صورت، احساس و حرکات بدن نوازنده هم با آن ملودی‌ها مطابقت دارد و این برای اجرای موسیقی و نوازنده، حیاتی است. در قدیم رسم بود که نوازنده‌ها خشک بنشینند و ابروهایشان را هم در هم ببرند که بگویند; خیلی جدی و هنری می‌زند. درست است که ملودی را می‌زنند، اما در آن شیوه احساس نوازنده را مخاطبان نمی‌بینند. مثل یک رهبر می‌ما ند که حرکت دست‌ها و صورت، تمام آن نوآنس‌های موزیک را به شما منتقل می‌کند. در گروه ما هم به همین ترتیب است. البته این نکته را باید اذعان کنم ما هم در اوایل کار، مثل دیگران بودیم. خیلی خشک اجرا می‌کردیم و فکر می‌کردیم که خیلی زشت است اگر یک حالت شادابی در ملودی را با صورت مان نشان دهیم. ولی ما از سال‌ها با ارتباط‌هایی که با خارج داشتیم و کنسرت‌هایی که دادیم، هماهنگ کننده ما در لندن، بار‌ها تاکید می‌کرد که حالت آرامش و شادابی صورت شما بسیار مهم است و ما هم ترسمان ریخت. دیگر روی صحنه هم خودمان هستیم. اگر احساس می‌کنیم که الان باید این حرکت انجام شود، ابایی از اجرای آن نداریم. حتی گاهی ارسلان آنقدر در ریتم گرفتن بی‌خود می‌شود که ممکن است از صندلی هم بیفتد. این دیگر ظاهری و ساختگی نیست. برای اینکه خود موسیقی این حالت را به وجود می‌آورد. البته بعضی‌ها در فکر این هستند که این حالت را کنترل کنند. درحالیکه خیلی بد است و به کار هم لطمه می‌زند. البته نوع موسیقی هم فرق می‌کند. به عنوان مثال اگر شما یک پیش در آمد خیلی آرام درویش خان را بزنید، کم تحرک‌تر است.
__________________

and the roads becomes my bride

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید