
01-14-2010
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: Tehran
نوشته ها: 4,838
سپاسها: : 1,717
2,520 سپاس در 663 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
گفتوگو با هوشنگکامکار شماره ی 6
یعنی همه اینها در آن زمان دانشجوهای دپارتمان موسیقی بودند؟
ـ بله! اکثرا! و بعد بچههای ما هم به تهران آمدند و کانون چاووش را تشکیل دادند. به خصوص بعد از انقلاب که گروه شیدا و عارف به شهرت خودش رسید و آدمهایی را دور خودشان جمع کردند. به جرات میتوانم بگویم آن هستههای اصلیش که امکان نداشت از بین بروند، اینها بودند. برادران من خیلی زحمت کشیدند و این گروه ماند.
▪ گروه کامکارها اجرای درخشانی در اواخر تابستان امسال داشت. با توجه به اینکه قطعهای از شما توسط ارکستر سمفونیک تهران در جشنواره موسیقی فجر نواخته میشود، پس مسئولین موسیقی ما به توانمندیهای این گروه آگاهی دارند. با این وجود چرا گروه کامکارها به جشنواره موسیقی فجر دعوت نشده است؟
ـ از این گروه دعوت نشده است و چون امسال سال مولانا بود، من از سالها پیش به فکر افتادم که یک کار کاملا جدیدی را روی اشعار مولانا پیاده کنم و این کار را برای ارکستر سمفونیک و گروه کر نوشتم. البته مرکز موسیقی صدا و سیما هم مجوزش را گرفته است تا هم این اثر منتشر شود و هم به مناسبت سال مولانا اجرای زندهای هم از آن داشته باشیم و امیدوارم که این کار جوابگوی عظمت روح مولانا باشد. چون کارهایی که پیش از این روی شعرهای مولانا شده بود، از نظر تکنیک و محتوا چندان جالب نبود. چند ساز دور هم جمع میشدند و شعر میخواندند. یا با یک سه تار هم میشود شعر مولانا را خواند. این نمیتواند آن عظمت روح و عرفانی را که ما ازش صحبت میکنیم نشان دهد. من سعی کردم کاری در این سال بکنم و بهترین راهش هم این بود که این قطعه توسط ارکستر سمفونیک اجرا شود و آنها هم استقبال کردند. اما اینکه چرا مسئولین تواناییهای ما راقبول دارند؟ باید بگویم که گروه کامکارها فقط گروه موسیقی نیست. گروه کامکارها تاکنون صدها نفر هنرجو تربیت کرده است. دیگران هم این کار را انجام دادهاند. اما خیلی کم. بعضی دیگر که اصلا در این فیلد کاری نیستند. الان ما در حدودسیصد نفر دانشجو داریم. گروه کامکارهایی که تمام کتابهای موسیقی که در حوزه دانشگاهی تدریس میشود، توسط گروه کامکارها تالیف و ترجمه شده است. در اکثر آثار منتشر شده توسط گروههای دیگر هم به نحوی اسمی از کامکارها بوده است. علاوه بر این خودمان هم تاکنون آثار بسیاری منتشر کردهایم و کنسرتهای بسیاری در داخل و خارج ایران دادهایم. علاوه بر این در حوزه موسیقی سمفونیک ملی آثار زیادی داشتهایم که نخستین آنها «کجائید ای شهیدان خدایی» است. «شباهنگام» که روی شعرهای نیما بود، «در گلستانه»، « افسانه سرزمین پدری» و... همه این آثار برای ارکستر بزرگ و سمفونیک است. در زمینه تک نوازی هم اعضاء گروه ما برای خودشان رقمیهستند. اتفاقا امروز که در راه میآمدم با خودم فکر میکردم که اگر به کسی بگویند که تو بزرگترین هنرمند موسیقی ایران هستی و.... باید آن فرد در درون خودش فکر کند که برای موسیقی ایران چه کرده است؟ آیا به صرف اینکه تار خوبی میزند یا تحولی در موسیقی ایران به وجود آورده است و چند قدم این موسیقی را جلوتر برده است؟ آیا تالیفاتی یا تحقیقی در این زمینه کرده است؟ یا به صرف اینکه فقط صدایش خوب است؟ به همین خاطر است که وقتی عنوانی را به کسی میدهند باید واقعا به جا باشد.
روزنامه حیات نو
__________________
and the roads becomes my bride
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|