عرفان دانشی است که موضوع آن معرفت خداوند و راههای نیل به آن است. و به
عبارتی، شناخت خداوند در درون خویش و تسلیم شدن به او و عشق ورزیدن به او با عقل و دل و جان میباشد.
عرفان در اصطلاح عبارت است از معرفت قلبی که از طریق کشف و شهود, نه بحث و
استدلال , حاصل میشود و آن را علم وجدانی هم میخوانند. کسی را که واجد مقام عرفان است عارف گویند.
از نگاهی دیگر عرفان نه علم است نه تکنیک عرفان طرز نگاه به خود به آفریننده و جهان
دور و بر است.و در یک جمله عرفان قدرت تجزیه و تحلیل و برداشت از جهان درون وبرون
و دیروز و امروز و فرداست هر قدر این نگاه را درونی تر و بدون سفسطه و بازی با
کلمات ارج نهیم وبشناسانیم و حد و مرزی برای آن چه از نظر جنسیت و دین و جغرافیا
و سواد و سن قائل نشویم که در اصل نیز بر این موضوع مترتب نیست آنرا رواج دادهایم.
عرفان از نظر لغوی به معنی شناختن، شناسایی و آگاهی است. عرفان یعنی شناخت
خداوند.عرفان علمی است جهت شناختن حق تعالی و اسما و صفات او. شناخت خداوند
به دو روش ممکن میشود. یکی به روش استدلال یعنی از اثر پی به وجود موثر بردن و
از صفات به ذات پی بردن که علما به این روش عمل میکنند.وروش دیگر صاف و خالص
نمودن باطن و روح میباشد که این، روش اولیا و عارفان میباشد.اجرای این روش فقط
از طریق اطاعت و عبادت قلبی است.عرفا اعتقاد دارند که برای رسیدن به حقیقت عارف
باید مراحلی را سپری نمایدتا نفس به اندازه ظرفیتش از حق آگاه شود. مبنای کار عرفا
کشف و شهود و سیر میباشد.*
__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear