
01-19-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
گلچینی از بوستان تاریخ
تاريخ عبارت است از بيان وقايع و حوادثى كه در دوره زندگى بشر روى داده است و درآن فراز و نشيبها، شكست و پيروزيها، تلخى و شيرينيها را بخواننده عرضه دارد. چنانكه گويى خويشتن را با آنان و حوادثى كه اتفاق افتاده هم عصر و همگام مى پندارد. حضرت على (ع ) در اين مورد چنين مى فرمايد: اگر چه من عمر دراز نكردم ، مانند عمر كسانيكه پيش از من بودند، ولى در كارهاى ايشان نگريسته و در اخبارشان انديشه نموده ، در بازمانده هايشان سير كرده ام چنانكه ماننديكى از آنان گرديدم . بلكه به سبب آنچه از كارهاى آنها به من رسيده چنان شدم كه گوئى من با اول تا آخرشان زندگى كرده ام . نهج البلاغه نامه 31. همچنين گفته اند: كه تاريخ آيينه و درس حال و آينده است و چنانكه ابن فندق مى گويد: مدت كوتاه عمر انسان اجازه نمى دهد كه هر كس جداگانه يك يك كارها را تجربه كندناچار بايد از تجارب ديگران خاصه گذشتگان هم بهره ببرد و اين چيزى است كه ازمطالعه تاريخ بدان مى توان رسيد.
بدينگونه كسى كه در تاريخ تامل كند و در آنچه براى وى پيش مى آيد از حوادث گذشته عبرت و حكمت بياموزد مثل آن است كه در رويدادهايى كه برايش پيش مى آيد، باتمام خردمندان عالم مشورت كرده باشد.
قرآن مجيد نيز در آيه كريمه(قل سيروا فى الارض ثم انظروا كيف عاقبه المكذبين)انعام آيه 11. و آيات ديگر: مردم درس بياموزند و عاقبت كج انديشان وطغيانگران و ظالمان را به چشم خود ببينند و از فرجام نيك حق طلبان و آزاديخواهان پندگيرند. تا از ستمگرى و طغيان دورى نموده و راه فلاح و رستگارى را در پيش گيرند.
حال با توجه به نقش ارزشمند تاريخ در زندگى بشر، لزوم مطالعه آن بر كسى پوشيده نيست . اما براى همگان اين امكان وجود ندارد كه تاريخ را مورد تجزيه وتحليل قرار داده آنچه كه موجب ترقى و سعادت بشر گرديده سرمشق خود قرار دهند و ازآنچه موجب سقوط و بدبختى ديگران شده دورى نمايند.
لذا لزوم تلخيص تاريخ و بيان تلخى ها و شيرينيهاى آن بيش از پيش نمودار مى گردد وفلسفه وجودى اين مجموعه (گلچینی ازبوستان) نيز همين مى باشد.
جمع آورى داستانهاى تاريخى در يك جامى تواند درسهاى عبرت انگيز را به راحتىدر اختيار علاقه مندان قرار داده ، نياز آنها به كتب تاريخى تا حدى مرتفع سازد.
پيامبر (ص ) و اصحاب صفه
روزى پيغمبر اكرم (ص ) در وقت بين الطلوعين سراغ(اصحاب صفه)رفت(پيامبر، زياد سراغ اصحاب صفه مى رفت .)در اين ميان ، چشمش به جوانى افتاد. ديد اين جوان يك حالت غير عادى دارد: دارد تلوتلو مى خورد، چشمهايش به كاسه سرفرو رفته است و رنگش ، رنگ عادى نيست . جلو رفت و فرمود: كيف اصبحت(چگونه صبح كرده اى ؟)عرض كرداصبحت موقنا يارسول الله در حالى صبح كرده ام كه اهل يقينم ؛ يعنى آنچه تو با زبان خودت از راه گوش به ما گفته اى ، من اكنون از راه بصيرت مى بينم . پيغمبر مى خواست يك مقدارحرف از او بكشد، فرمود:
هر چيزى علامتى دارد، تو كه ادعا مى كنى اهل يقين هستى ، علامت يقين تو چيست ؟ما علامه يقينك ؟عرض كرد:
ان يقينى يارسول الله هو الذى احزننى و اسهر ليلى و اظما هو اجرى، علامت يقين من اين است كه روزها مرا تشنه مى دارد و شبها مرا بى خواب ؛ يعنى اين روزه هاى روز و شب زنده داريها،علامت يقين است . يقين من نمى گذارد كه شب سر به بستر بگذارم ؛ يقين من نمى گذارد كه حتى يك روز مفطر باشم . فرمود: اين كافى نيست . بيش از اين بگو، علامت بيشترى ازتو مى خواهم . عرض كرد: يا رسول الله ! الان كه در اين دنيا هستم ؛ درست مثل اين است كه آن دنيا را مى بينم و صداهاى آنجا را مى شنوم ؛ صداى اهل بهشت را از بهشت و صداى اهل جهنم را از جهنم مى شنوم . يارسول الله ! اگر به من اجازه دهى ، اصحاب را الان يك يك معرفى كنم كه كدام يك بهشتى و كدام جهنمى اند. فرمود: سكوت ! ديگر حرف نزن .
گفت پيغمبر صحابى زيد را
كيف اصبحت اى رفيق با صفا
گفت عبدا موقنا باز اوش گفت
كو نشان از باغ ايمان گر شكفت
گفت تشنه بوده ام من روزها
شب نخفتستم ز عشق و سوزها
گفت از اين ره كو، ره آوردى بيار
در خور فهم وعقول اين ديار
گفت خلقان چون ببينند آسمان
من ببينم عرش را با عرشيان
همين بگويم يا فرو بندم نفس
لب گزيدش مصطفى يعنى كه بس . بعد پيغمبر به او فرمود: جوان ! آرزويت چيست ؟ چه آرزويى دارى ؟ عرض كرد: يارسول الله ! شهادت در راه خدا(. اصول كافى ج 2 ص 53.) آن ، عبادتش و اين هم آرزويش ؛ آن شبش و اين هم روز و آرزويش . اين مى شود مؤ من اسلام ،مى شود انسان اسلام ؛ همانكه داراى هر دو درد است ، ولى درد دومش را از درد اولش دارد؛ آندرد خدايى است كه اين درد دوم را دراو ايجاد كرده است . (شهيد مطهرى انسان كامل قسمت نهم انسان سالم).
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|