
01-19-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
سر كراسوس...
سر كراسوس
در زمان پادشاهى ارد اول(اشك سيزدهم)پادشاه اشكانى ، كراسوس سردارمعروف رومى به قصد جنگ با ايران وارد بين النهرين شد.
ارد سفيرى نزد كراسوس فرستاد كه اين پيغام را برساند:
اگر مردم روم مى خواستند با من جنگ كنند من جنگ مى كردم و از بدترين عواقب آن بيمى نداشتم.
وليكن چنين فهميدم كه شما براى منافع شخصى به خاك ايران دست اندازى مى كنيد،حاضرم بسفاهت شما رحم كرده ، اسراى رومى را پس بدهم .
كراسوس به سفير گفت :
جواب پادشاه شما را در سلوكيه خواهم داد.
سفير خنديد و جواب داد:
اگر از كف دست من ممكن است مويى برويد شما هم سلوكيه را خواهيد ديد. خلاصه جنگ در حران(بين النهرين)درگير شد و كراسوس و پسرش در اين جنگ كشته شدند و سر كراسوس را براى ارد كه در ارمنستان بود برده به پاى او انداختند.
در اين موقع نمايشى از تصنيفات ( اورى پيدمصنف )مشهور يونانى به مناسبت عروسى پسر ارد با دختر پادشاه ارمنستان در دربار برروى صحنه بود و يكى از بازيگران يونانى سر كراسوس را از جلوى پاى ارد بلندكرد و شعرى مناسب از اورپيد بخواند كه سخت بجا و مورد توجه قرار گرفت .
حسن پرنيا (مشير الدوله)تاريخ ايران باستان تهران كتابخانه خيام ص 155.)
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|