
01-22-2010
|
 |
مدیر تالار مطالب آزاد  
|
|
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 3,544
سپاسها: : 1,306
3,419 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آریو برزن سردار بزرگ ایران زمین
آریو برزن يكي از سرداران بزرگ تاريخ ايران است كه در برابر يورش اسكندر مقدونی به ايران زمين دليرانه از سرزمين خودپاسداری كردو در اين راه جان باخت و حماسه «دربند پارس» را از خود در تاريخ به يادگار گذاشت برخی او را از اجداد لرها يا كردها می دانند.اسكندر مقدوني درسال 331 پيش از ميلاد، پس از پيروزی در سومين جنگ خود با ايرانيان ( جنگ آربل ياگوگامل) و شكست پايانی ايران،بربابل و شوش و استخر چيرگی يافت و برای دست يافتن به پارسه، روانه اين شهر گرديد. اسكندر برای فتح پارسه سپاهيان خودرا به دو پاره بخش كرد : بخشي به فرماندهی «پارمن يونوس» از راه جلگه رامهرمز و بهبهان به سوی پارسه روان شد؛ و خود اسكندر باسپاهان سبك اسلحه راه كوهستان كهگيلويه رادر پيش گرفت و در تنگه هاي دربند پارس با مقاومت ايرانيان روبرو شد.در جنگ دربند پارس، آخرين پاسداران ايران با شماری اندك به فرماندهی آريو برزن در برابرسپاهيان پرشمار اسكندر دلاورانه دفاع وسپاهيان مقدونی را ناچار به عقب نشينی کردند.با وجود آريو برزن و پاسداران تنگه های پارس، گذشتن سپاهيان اسكندر ازاين تنگه هاي كوهستاني امكان پذير نبود. از اين رو، اسكندر به نقشه جنگي ايرانيان در جنگ ترموپيل متوسل شد؛ و با کمک یکی از اسیران از بيراهه گذشت{ خيانت يك چوپان از مردم ليكليه كه به دست او اسير بود به كمكش آمد و آن چوپان در عوض آزادي خود بيراهه اي را به اسكندر نشان داد كه او بتواند با سپاهيانش از پشت سر به لشكر ايرانيان برساند}و باگذر از راههاي سخت كوهستاني خود را به پشت نگهبانان ايراني رساند و آنان را درمحاصره گرفت.آريو برزن، با چهل سوار و پنج هزار پياده و وارد كردن تلفات سنگين به دشمن ، خط محاصره را شكست و براي ياري به پایتخت به سوي پارسه شتافت؛ ولي سپاهياني كه به دستور اسكندر از راه جلگه به طرف پارسه رفته بودند، پيش از رسيدن اوبه پايتخت، به پارسه دست يافته بودند. آريو برزن، با وجود واژگوني پايتخت ودر حالي كه سخت در تعقيب سپاهيان دشمن بود، حاضر به تسليم نشد؛ و آن قدر درپیكار با دشمن پا فشرد که گذشته از خود او همه يارانش از پاي در افتادند و جنگ هنگامي به پايان رسيد كه آخرين سرباز پارسي زير فرمان آريو برزن به خاك افتاده بود.
چند مطلب ديگر در ارتباط با بزرگ مرد ايراني آريو برزن اعتراض { مظلوميت آريو برزن در ميان ما ايرانيان} آريو برزن و مردانش 90 سال پس از ايستادگي لئونيداس در برابر ارتش خشايارشا در ترموپيل، كه آن هم در ماه اوت روي داد مقاومت خود را به همان گونه در برابر اسكندر آغاز كرده بودند. اما شوربختانه تفاوت ميان مقاومت لئونيداس و آخرين ايستادگي «آريو برزن» در اين است؛ كه يونانيان در ترموپيل، در محل برزمين افتادن لئونيداس، يك پارك و بناي ياد بود ساخته و مجسمه او را برپا داشته و آخرين سخنانش را بر سنگ حك كرده اند تا از او سپاسگزاري شده باشد، ولي از «آريو برزن» ما جز چند سطر ترجمه از منابع ديگران اثري در دست نيست.چرا؟اگر به فهرست درآمدهاي توريستي يونان بنگريم خواهيم ديد كه بازديد از بناي ياد بود و گرفتن عكس در كنار مجسمه لئونيداس براي يونان هرسال ميليونها دلار درآمد گردشگري داشته است. همه گردشگران ترموپيل اين آخرين پيام لئونيداس را با خود به كشورهايشان مي برند: اي رهگذر، به مردم لاكوني ( اسپارت ) بگو كه ما در اينجا به خون خفته ايم تا وفاداريمان را به قوانين ميهن ثابت كرده باشيم( قانون اسپارت عقب نشيني سرباز را اجازه نمي داد). لئونيداس پادشاه اسپارتي ها بود كه در اوت سال 480 پيش از ميلاد، دفاع از تنگه ترموپيل در برابر حمله ارتش ايران به خاك يونان را برعهده گرفته بود.آريو برزن و مردانش جان بر كف نهادند تا پايتخت ميهنشان به دست اسكندر گجسته نابود نشود، آنان جان دادند تا اسكندر مقدوني از پلكان قدرت و عظمت تخت جمشید بالا نرود؛ اما ويرانه هاي آنهم خبر از بزرگي، عظمت و اصالت تمدن و فرهنگ ايرانيان باستان مي دهد ــ تمدن و فرهنگي كه رسالت پاسداري از آن تكليف بي چون و چراي هر ايراني و ايرانيتبار است. تا اين ستون هاي سر به فلك كشيده كه ميراث مشترك همه ايرانيان (از آذری و فارسی گرفته تاکرد و بلوچ، ازسیستانی و مازندرانی گرفته تا گیل و لر، از ...) است بر جاي باشند، ايران هم باقي خواهد بود ــ به همان گونه كه در 26 قرن گذشته یونانیان، رومیان، تازیان،ترکان مهاجم ماوراءالنهر(فرارودان) ، مغولها و استعمارگران اروپايي نتوانستند آن را و فرهنگش را از ميان بردارند
آريوبرزن ايراني را با لئونيداس يوناني{به اصطلاح قهرمان فيلم 300} مقاسيه کنيم :
آريو برزن در انتهاي سه جنگ ( پس از شکست قطعي گوگامل ) با اسکندر روبرو شد : يعني شکي نبود که پشتيباني نخواهد بود . در صورتي که لئونيداس پيش از جنگهاي اصلي با خشيارشا روبرو شد ، به عبارت ديگر هنوز اميدي براي رسيدن کمک داشت . لئونيداس راه فرارش بسته بود و در همان تنگه کشته شد ، آريوبرزن راه گريز داشت و لشگر اسکندر را شکست ، اما نه براي فرار ! براي دفاع از تخت جمشيد در برابر سپاهي که از سمت دشت به آن هجوم مي آورند .... محل شهادت او در دشت بود و نه در تنگه . با چشم باز و با راه فرار وسط دشت با اصل سپاه اسکندر روبرو شد

__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان آرام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|