نمایش پست تنها
  #8  
قدیمی 01-23-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض كاوش و جستجو نكنيد

كاوش و جستجو نكنيد

روزى عمر بن خطاب ( رض ) در زمان خلافت خود، در شهر به گشت و گذار پرداخت .
در هنگام گشت زدن ، از خانه اى آواز و سرود و نغمه شنيد.
وى به جاى اينكه از درب آنخانه وارد شود، از پشت ديوار خانه به بالاى بام رفت و درون خانه را نگريست ، و مردىرا ديد كه با زنى نشسته و مجلس ‍ شرابخوارى هم پا بر جاست .
عمر( رض ) با تندى به ، آن مرد گفت :
اى دشمن خداى تعالى ، فكر كردى كه خداوندبزرگ چنين گناهى را بر تو خواهد بخشيد؟

مرد كه حاضر جواب بود و با خاطرآسوده به عمر( رض ) گفت :
شتاب مكن اى خليفه ، كه اگر من اين گناه كردم ، تو سه گناه نمودى .خداوند مى فرمايد،و لا تجسسو( كاوش و جستجو نكنيد) و تواين كار را كردى ، و ديگر فرموده و اتو البيوت من ابوابها به خانه ها ازدرهايشان وارد شويد و تو از بام در آمدى ، و ديگر اينكه فرموده است لا تدخلوبيوتا غير بيوتكم حتى تستانسوا و تسلموا(سوره نور آيه 27.) به خانه اى جز خانه خويش داخل نشويد، مگر اينكه آشنا شويد و سلام كنيد و تو بى اجازه داخل شدى و سلام هم نكردى .
عمر( رض ) كه در برابر سخنان به حق آن مرد، ديگرپاسخى نداشت ، به وى گفت :
اكنون اگر من تو را بخشيدم ، تو حاضرى توبه كنى؟
. آن مرد گفت :
آرى توبه مى كنم ، اگر مرا ببخشى . ديگر چنين گناهانى را انجام نخواهم داد.
آنگاه عمر( رض ) از وى در گذشت و آن مرد نيز توبه نمود.

داستانهاى كوتاه از تاريخ اسلام ص 30.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید