
01-24-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
شاه بد عاقبت....
شاه بد عاقبت
سلطان محمد خوارزمشاه يكى از معروفترين پادشاهان سلسله خوارزمشاهى است ،
وىدر ايام سلطنت خود فتوحات چشمگيرى داشت اما در برابر سپاهيان مغول روحيه خود را از دست داد و از شهرى به شهر ديگر فرار مى نمود عاقبت به كناردرياى مازندران رسيد و به يكى از روستاهاى كوچك پناه برد،
يكى از مورخين در موردروزهاى آخر عمر اين پادشاه مى نويسد:
به مسجد حاضر مى شد و پنج نماز جماعت مى گذارد و جهت وى قرآن مى خواندند و او مى گريست و نذرها مى كرد و با خداوند سبحانه تعالى عهدها تقديم مى داشت كه اگر سلامت يابدعدل كند...
ناگاه مغول بر آن ديه هجوم كردند سلطان در كشتى نشست ، كسى را تيرباران كردند و جمعى در آب رفتند تا مگر سلطان را توانند بازگردانند.
از كسانى كه در كشتى بودند شنيدم كه مى گفتند:
ما كشتى مى رانديم و سلطان خود رنجور بود و ذات الجنب بر وى مستولى شده بود.
همى گريست و مى گفت : از چندين زمينهاى اقاليم كه ملك خود گرفته امروز دو گز زمين يافت نخواهد شد كه در آنجا گورى بكاوند و اين بدن بلا ديده را دفن كنند.
آنگاه كه به جزيره رسيد شادى تمام بدو راه يافت ، تنها و بيچاره آواره آنجاماند،
اهل مازندران جمعى بودند كه او را به ماكول مدد مى كردند و التماس و آرزويى كه داشت به وى مى رسانيدند.
آرى در آن روزها هر كه خورش مى آورد توقيعى به منصب بزرگ واقطاع معتبر به وى مى داد و بسيار بودى كه مردم براى خود توقيعها مى نوشتند، چه پيش سلطان كاشف يافت نمى شد،
چون انفاس معدود بر سلطان آخر آمد و هنگام رحلت از اين جهان رسيد مهتر مهتران او را غسل داد و چادرى كه او را در آن به گور نهند دست نداد (كفن يافت نشد) يكى از نزديكان كفن او را به ضرورت از پيراهن خود تهيه نمود و در اين جزيره دفن گرديد.
سيرت جلال الدين منكبرنى ص 70.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|