
01-24-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
سينه شاكى را شكافتند تا قلب او را ببينند
سينه شاكى را شكافتند تا قلب او را ببينند
ظل السلطان فرزند ناصرالدين شاه حاكم مطلق العنان اصفهان بود براىشناسائى او از يادداشتهاى حسين سعادت نورى كه در روزنامه اصفهان آمده و تلاش آزادىنقل كرده مى آوريم .
بقرار معلوم شاهزاده مبلغ هنگفتى به زور از يكى از تجار اصفهان وام مى گيرد وبعدا در تاديه آن معطل مى كند تاجر بيچاره ناچار به تهران مى آيد و به ناصرالدين شاه عرض حال مى دهد شاه ضمن دستخطى به ظل السلطان موكدا امر مى كند كه طلب شاكى را هر چه زودتر بپردازد.
تاجر اصفهانى خوشحال و شادمان و با كمال اميدوارى به اصفهان مراجعت و دست خط شاه را به ظل السلطان تسليم مى كند. شاهزاده پس از ملاحظه دست خط شاه با نظر تيزبين خودلحظه اى به شاكى مى نگرد و مى گويد:
اين آقاى محترم معلوم مى شود مرد پردل و و رشيدى است كه از شاهزاده اى مثل من به شاه شكايت مى كند و من بايد دل او را ببينم ! و سپس جلاد را مى خواند و دستور مى دهد سينه شاكى را بدرند ودل او را براى مشاهده و معاينه در سينى مخصوص قرار دهند!!!
دكتر مدنى تاريخ سياسى معاصر ايران ج 1 ص 26.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|