
01-25-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
چشمهاى ايران
چشمهاى ايران
نادرشاه از استرآباد عازم شيروان بود كه هنگام عبور از جنگلهاى مازندران مورد سوءقصد دو نفر افغانى قرار گرفت .
گلوله اى كه يكى از اين دو نفر به سوى او شليك كرد بازوى راست او را خراشيده دستش را زخمى نمود و به سر اسبش اصابت كرد.
آدمكشان از پشت درخت انبوه فرار كردند.
نادر به حق يا به نا حق چنين تصور كرد كه رضاقلى ميرزا پسر ارشدش مسبب و محرك اين توطئه بوده است ،
شاهزاده چوان محاكمه شد و حتى به او قول دادند كه اگر اعتراف كند او را معاف خواهد داشت ولى او به بى گناهى خود مصر بود، اما نادر حكم كرد شاهزاده جوان را كور كردند و رضاقلى ميرزاگفته بود كه :
اين چشمان من نبود كه كور كرديد بلكه چشمان ايران بود!!!
نادر بعد از اين عمل نادم و پشيمان بود و دستور داد همه آن كسانى كه در زمان كور كردن شاهزاده حضور داشتند و براى نجات شاهزاده كه مايه افتخار ايران بود تلاشى نكردندبه قتل رسانيدند.
ژنرال سايكس ، تاريخ ايران ، ترجمه فخر داعى گيلانى چاپ چهارم تهران 1368 دنياى كتاب ج 2 ص 386.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|