
01-26-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
روزی با گروهی از بزرگان در کشتی نشسته بودیم.
قایقی که به دنبال ما در حرکت بود غرق شد.
دو برادر در آن بودند و اسیر گرداب شدند..
یکی از بزرگان که در کشتی بود به یکی از کشتیبانان گفت:
اگر این دو را از آب بگیری برای نجات هرکدام پنجاه دینار به تو می دهم.
مرد در آب پرید و یکی را نجات داد و دیگری غرق شد.
گفتم ، چون او عمرش به پایان رسیده بود در نجات او تأخیر کردی و در گرفتن دیگری شتاب.
مرد گفت:
در گفتۀ شما شکی نیست اما من برای نجات این فرد بیشتر تمایل داشتم زیرا روزی در بیابان مانده بودم و او مرا بر شتر سوار کرد و از بیابان نجات داد در صورتی که از آن یکی، در کودکی تازیانه ای خورده بودم.
به حقیقت که خداوند راست می گوید که فرمود:
( هرکس عمل نیکی انجام دهد نتیجه اش به خودش باز می گردد و اگر بدی کند از عواقب آن در امان نخواهد ماند.)
تا توانی درون کس مخراش
کاندر این راه خارها باشد
کار درویش و مستمند بر آر
که تو را نیز کارها باشد
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|