
01-26-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
دروغ..
شیادی گیسوانش را بافته بود، یعنی سید است.
با کاروان مکه وارد شهر شد، یعنی از حج برگشته.
قصیده ای پیش شاه برد و گفت، این را من سروده ام.
شاه هم پس از دادن هدیه، اورا مورد لطف و عنایت قرار داد.
تا اینکه یکی از نزدیکان شاه که از سفر دریا بازگشته بود گفت:
من این مرد را هنگام عید قربان در بصره دیدم.
معلوم شد حاجی نیست.
دیگری گفت:
پدرش مسیحی است و در فلان شهر اقامت دارد.
چگونه ممکن است او مسلمان باشد؟
شعری را هم که نزد شاه برده بود در دیوان انوری1 پیدا کردند.
شاه دستور داد تا اورا بزنند و از شهر بیرون کنند.
شیاد گفت:
ای پادشاه روی زمین، اگر اجازه دهید نکته ای را خدمتتان بگویم.
اگر درست نبود هر کیفری را که بگوئید، سزاوار آن هستم.
شاه گفت: حرفت را بگو.
مرد گفت: اگر غریبه ای پیش شما یک ظرف ماست بیاورد، این ماست شامل دو ملاقه آب و یک ملاقه دوغ است.
اگر حرف راست می خواهی بشنوی از من بشنو که افراد جهاندیده بسیار دروغگو هستند.
غریبی گرت ماست پیش آورد
دو پیمانه آب است و یک چمچه دوغ
اگر راست می خواهی از من شنو جهاندیده بسیار گوید دروغ
شاه با شنیدن این مطلب خندید و گفت:
تا کنون حرفی به این راستی نزده ای.
سپس دستور داد تا مایحتاجش را برایش فراهم کنند تا با خوشی شهر را ترک کند.
1- انوری ابیوردی – از شعرای قرن ششم
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|