نمایش پست تنها
  #1  
قدیمی 01-26-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض بخشندگی....


شاهزاده ای ثروت زیادی از پدر به ارث بُرد. بخشندگی آغاز کرد و مال زیادی را به دامان سپاهیان و رعیت ریخت.

( هنگامی که از کنار دکان عطار می گذری بوی عود به مشامت نمی رسد. پس آن را بر روی آتش بگذار تا از بوی خوشش لذت ببری.)

بزرگی بایدت بخشندگی کن
که دانه تا نیفشانی نروید

یکی ازمشاوران بی تدبیر وی، پند و اندرز آغاز کرد که، شاهان پیشین این همه مال و ثروت را با تلاش و سعی فراوان اندوخته اند.
از این بذل و بخشش ها دست بردار که روزهای سختی در پیش است و دشمنان زیادی در پس.

هشیار باش که هنگام نیاز، دچارتنگدستی نشوی.

( اگر گنجی را در میان مردم تقسیم کنی به هر کد خدا یکدانه برنج می رسد. چرا از هرکدام به اندازۀ یک جو نقره نمی گیری تا بتوانی هر روز گنجی را فراهم کنی؟)

اگر گنجی کنی بر عامیان بخش
رسد هر کد خدائی را برنجی

چرا نستانی از هریک جوی سیم
که گرد آید تورا هر روز گنجی

سلطان از سخنان او به خشم آمد و فرمان داد او را گوشمالی کنند.
آنگاه گفت:
خداوند پادشاهی این سرزمین را به من داده است تا بخورم و ببخشم، نه اینکه نگهبان گنجهای گذشتگان باشم.

قارون هلاک شد که چهل خانه گنج داشت نوشیروان نمُرد که نام نکو گذاشت
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید