
01-26-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
در مسجد جامع دمشق،کنار آرامگاه حضرت یحیی علیه السلام گوشه نشینی اختیار کرده بودم. (معتکف شده بودم)که یکی از امیران قبیله بنی تمیم که به ظلم و بی عدالتی مشهور بود وارد مسجد شد.
نخست نماز خواند و سپس از خدا حاجتی طلبید.
(فقیر و ثروتمند، بندگان درگاه خدا هستند.
آنان که ثروتمند ترند،بیشتر به این قبله نیازمندند زیرا از نعمت بیشتری برخوردارند.
لذا باید بیشتر شکر گزار باشند.)
درویش و غنی بندۀ این خاک درند
آنان که غنی ترند محتاج ترند
آنگاه نزد من آمد و گفت:
از آنجا که درویشان انسانهای صادقی هستند، از تو می خواهم که برایم دعایی بکنی که از دشمن قدرتمندی نگرانم.
گفتم :
با زیر دستان به مهربانی رفتار کن تا از هر دشمنی در امان بمانی.
هر آنکه تخم بدی کشت و چشم نیکی داشت
دماغ بیهده پخت و خیال باطل بست
زگوش پنبه برون آر و دادِ خلق بده
وگر تو می ندهی داد، روز دادی هست
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|