شب خسته ترين مردم، در کــوچه تنهايي
از جنس خود دردم، وقت است که باز آيي
*******
در وقـــت خوش بودن، من تشنه ديدارم
من لحظه تکرارم، چون چشم تو بيمارم
*******
تو راز خود عشقــي، من جنــــــس خود فرياد
من بي تو غريب هستم، در گوشه عشق آباد
*******
از خيسي چشـــمانت، گل داده گـــل ايثار
وقت است که ما با هم، تکرار شويم تکرار!
|