
01-27-2010
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0
200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
حال من دست خودم نيست / ديگه آروم نميگيرم
دلم از کسي گرفته / که ميخوام براش بميرم . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *!
ما را که بجز توبه شکستن هنري نيست / با زاهد بي مايه شکستن ثمري نيست
برخيز جز اين چاره نداري که در اين حال / جز جام مي و مطرب و ساقي خبري نيست . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
بعضيا ميگن دنيا ارزشش رو نداره ! مگه ميشه دنيايي که تو رو داشته باشه بي ارزش بشه !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تو مانند کبوتر ها نجيبي ? تو مثل داستانهاي عجيبي
گناه من چه بود که گفتي ? از اين پس از نگاهم بي نصيبي . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
کاش تو چايي بودي و من قند !
تا خودم رو فدات ميکردم تا تلخي روزگار رو حس نکني !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
يک ساعت که آفتاب بتابد ، خاطره آن همه شب هاي باراني از ياد ميرود
اين است حکايت آدم ها ، فراموشي . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خوشحالم که بردم چون کسي رو از دست دادم که دوستم نداشت
خوشحالم که باختي چون کسي رو از دست دادي که دوستت داشت . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
يادمان باشد عشق متعلق به لحظه هاست و نفرين براي همه ي عمر . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
باز کن ار سر گيسويم بند / پند بس کن که نميگيرم پند
در اميد عبثي دل بستن / تو بگو تا به کي آخر ، تا چند . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ديدي آنرا که تو خواندي به جهان يارترين / سينه را ساختي ز عشقش سرشار ترين
آنکه ميگفت منم بهر تو غمخوار ترين / چه دل آزارترين شد ، چه دل آزارترين . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تو را دوست داشتن براي من عبادت است
از تو دور بودن براي من قيامت است
آزادي عشق تو براي من حاجت است
ديدن رخ ماهت براي من زيارت است . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *!
هرز گاهي دريا هوس ميکنه به ساحل سري بزنه
براش مهم نيست ساحل دستشو ميگيره يا نه
مهم اثبات وفاداري درياست . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *!
عشق طوفاني بگذشته او ، در دلش ناله کنان ميميرد
چون غريقي است که با دست نياز / دامن عشق تو را ميگيرد . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *!
يک سبد درد ، يک گلدان مرگ ، و لباسي سفيد براي جشني بزرگ
خواه ناخواه همه دعوت ميشويم . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *!
كاش ميشد در غروب آفتاب ، بي صدا با سايه ها كوچيد و رفت . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *!
عشق توئي عاشق منم ? دريا توئي قايق منم
اگر دزديدند قايقت را ? غم مخور ? سارق منم !!
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|