نمایش پست تنها
  #10  
قدیمی 04-06-2008
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

قسمت يازدهم
60 و 61- شبیه بن سعد و ازرق شامی
در حمله اول قاسم بن الحسن علیهماالسلام که گویا با سپاهی حدود هزار نفره نبرد کرد آنگاه که خسته شد و تشنگی بر او غالب گشت می‌خواست به نزد حضرت سیدالشهدا ارواحنا فداه بازگردد که ازرق راه را بر او بست. قاسم با او جنگید و با ضربه‌ای که بر سرش فرود آورد او را به درک روانه ساخت.
قاسم با خاتم و انگشتر عمو رمقی دوباره یافت و باز به میدان رفت. پس از یک تیرباران خون‌بار او زخمی شد و با تیری که شبیه بن سعد به کمرش زد بر زمین افتاد.آن تیر از سینه قاسم بیرون زده بود و او در خونش غوطه می‌خورد.عمو را صدا زد.سیدالشهدا ارواحنا فده شتابان بر سر برادرزاده آمد و شبیه را هلاک کرد و سپس پیکر مطهر قاسم را به خیام بازگرداند(فخری منتخب طریحی، ص366؛ مدینه المعاجز، ج3، ص371-372).

62- صالح بن وهب
او یکی دیگر از آن ده زنازاده بود که پس از شهادت سیدالشهدا ارواحنا فداه بر پیکر ایشان تاختند.
مختار با او همان کرد که با نه تن دیگر(مثیر الاحزان،ص79؛ لهوف، ص182-183؛ فخری منتخب طریحی، ص456؛ بحارالانوار،ج45، ص374؛ مدینه المعاجز، ج4،ص90).

63- طارق بن مبارک/ عمر بن حارث
پس از واقعه عاشورا یزید به ابن زیاد دستور داد که سر(مطهر و مقدس) حضرت را برای او بفرستد.
ابن زیاد طارق یا ابن حارث را که خود داوطلب انجام این جنایت شده بود طلبید و به او دستور داد که سر مطهر را .... و گوشت‌های اطراف آن را پاک کند. او نیز این دستور ظالمانه و جسورانه را اطاعت کرد.
می‌خواست گوشت‌های اطراف سر را پاک کند که دستانش خشکید و متورم شد و باد کرد و خوره به جانش افتاد. پس از مدتی دستانش قطع شد و مرد.
فرزندانش او را به سبب انجام این جنایت ملامت می‌کردند(مدینه المعاجز، ج4، ص103).

64- عامر بن ربیعه
وی که از بزرگان سپاه شام بود در میانه نبرد با سپاه ابراهیم از میدان گریخت و آنقدر دور شد و پیش رفت که درخت تنومندی یافت. به بالای آن درخت رفت و خود را در لا به لای شاخه‌های آن مخفی کرد.
ظهر‌هنگام ابراهیم اشتر به طور اتفاقی او را بر بالای درخت می‌یابد. ابراهیم او را به پایین کشانده و سرش را می‌برد و به نزد مختار می‌برد. سپس با سپاهیان مختار سپاه تحت فرماندهی او را مدعیان فرماندهان زیادی پیدا کرده بود سرکوب کردند(حکایه المختار...، ص53-55).

65- عبدالرحمن بن ابی خشکاره بجلی
او از جمله غارتگران حرم در عصر عاشوراست.
هنگامى كه زیاد/رقاد بن مالك، عمرو بن خالد، عبد الرحمن بجلى و عبد اللَّه بن قيس خولانى را نزد مختار آوردند مختار به آنان گفت:«اى قاتلان مردان نيكوكار آيا نمى‏بينيد كه خدا از شما بيزار است؟ همان ورس‌‌هاى(گیاهی مانند زعفران) يمنى كه از خيمه‏هاى حسين علیه السلام غارت كرديد شما را دچار چنين روزى نموده است.» سپس دستور داد تا ايشان را به سوى بازار خارج كردند و به قتل رساندند (مقتل الحسین علیه السلام خوارزمی، ج2، ص219؛ بحارالانوار، ج45؛ 376-377؛ حاشیه وقعه الطف، ص256؛ مقتل الحسین علیه السلام، لوط بن یحیی، ص 372-373؛ امالی شیخ طوسی، ص244).

66- عبدالرحمن بن صلخب/ صلخت
او همره با برادرش عبدالله یکی از یزدیان عاشورا بوده که بعضی از محبان اهل بیت علیهم السلام را پس از آن روز در خانه زندانی کرده بود.
سپاهیان مختار او را در حال فرار دستگیر کرده و در بازار کوفه سر از تنش جدا می‌کنند(مقتل الحسین علیه السلام، لوط بن یحیی، ص373).

67، 68 و 69- عبدالرحمن بن عثمان و عبدالمالک بن ابی زرعه و هبیاط بن عثمان
سپاهیان مختار این سه را که در خانه فرزندان اب زرعه بن مسعود مخفی شده بودند با حمله‌ای از پشت بام به درون منزل دستگیر کرده و کشتند(مقتل الحسین علیه السلام، لوط بن یحیی، ص381).

70- عبدالله بن اسید
او از جمله حمله کنندگان به سیدالشهدا ارواحنا فداه و غارتگران لباس‌های ایشان پس از شهادت بود. وي را به همراه مالک بن سیر بدی و حمل بن مالک محاربی در قادسیه یافتند و به نزد مختار آوردند.
مختار به آنان گفت:«ای دشمنان خدا و کتاب و رسول و خاندان رسول او حسین بن علی علیهما السلام کجاست؟ او را به من بازگردانید. کسانی را کشتید که در نماز باید بر آنها درود بفرستید؟»
آنان منکر شدند.
مختار دست و پای مالک را قطع کرد و گذاشت او آنقدر خون خویش غوطه بخورد که بمیرد و سپس آن دو را گردن زد(امالی شیخ طوسی، ص244؛ مقتل الحسین علیه السلام، لوط بن یحیی، ص272 و 371).

71- عبدالله به ایاس
وی یکی از ظالمانی بود که در نبرد با ابراهیم بن اشتر هلاک شد. سر او را پس از نبرد برای مختار فرستادند (امالی طوسی، ص241).

72- عبدالله به حصین
سه روز پیش از عاشورا، به دستور ابن زیاد پانصد سواره از سپاهیان ابن سعد به فرماندهی عمرو بن حجاج آب را چنان بر سیدالشهدا ارواحنا فداه و همراهانشان بستند که احدی نتواند حتی قطره‌ای از آب فرات بیاشامد.
پس از آن که آنان بر فرات مسلط شدند عبدالله بن حصین تمام قوایش را در حنجره‌اش جمع کرد و داد زد:«حسین، آب را می‌بینی که از شدت زلالی گویا وسط آسمان است. والله از آن نخواهید نوشید تا از تشنگی بمیرید.»
سید الشهدا ارواحنا فداه فرمود:
خداوندا او را تشنه بمیران و هرگز او را نیامرز.
راوی نقل می‌کند چندی پس از بیماری او به عیادتش رفتم. به خدا قسم، در شرایطی بود که آنقدر می‌نوشید گویا که همانند شتر مبتلا به استسقا رو به مرگ می‌افتد.سپس تمام آنچه را نوشیده بود بالا می‌آورد و فریاد می‌زد: تشنه‌ام تشنه‌ام! و این روال به طور مرتب ادامه می‌یافت.
حال او تا لحظه مرگش چنین بود(اعلام الوری، ج1،ص 452؛ الارشاد، ج2،ص 86؛ روضه الواعظین، ج1، ص182؛ المناقب ج4،ص56؛ احقاق الحق، ج11، ص520 و 528؛ ملحقات احقاق الحق، ج27، ص208-209؛ تذکره الخواص، ص247).

73- عبدالله بن جوزه/ حوزه/ خوزه / جویره/ جویریه/ حویزه
سیدالشهدا ارواحنا فداه در روز عاشورا در اطراف سپاه خود چاله‌ای حفر نموده و آتشی برپا کردند تا جنگ از یک جناح سپاه ادامه یابد و از دیگر جهت‌ها آسوده خاطر باشند.
عبدالله که سوار بر اسب بود با دیدن این فعالیت حضرت کف زد و با حالتی تمسخر آمیز گفت:« ای حسین و ای یاران حسین، آتش بر شما بشارت باد که خود در دنیا به سوی آن شتافتید.»
سیدالشهدا ارواحنا فداه از یاران نامش را پرسیدند و پس از شنیدن نام او فرمودند:
خدایا او را در آتش دنیا بسوزان.
در پی این دعا ناگهان اسب او رم کرد. پای چپ او در رکاب گیر کرد و بنا بر برخی نقل‌ها مسلم بن عوسجه رحمه الله علیه در پی این گستاخی به او حمله کرد و پای راست او را به ضرب شمشیر برید(اعلام الوری، ج1، ص 462). پس از آن اسب آنقدر سر و پیکر او را به سنگ‌ها و درخت‌های این طرف و آن طرف کوباند تا هلاک شد(المناقب،ج4،ص56- 57؛ وقعه الطف ابن ابی مخنف، ص219؛ احقاق الحق، ج11، ص516؛ ملحقات احقاق الحق، ج27، ص213-214؛ مدینه المعاجز، ج3، ص472-473؛ مقتل الحسین علیه السلام خوارزمی، ج11، ص517).
بنا بر برخی نقل‌ها جمعی پس از دیدن ماجرا از صحنه کربلا بیرون رفت و از ادامه جنگ منصرف شدند(احقاق الحق، ج11، ص516-517).
شاید او همان ابن جویریه باشد که در ابتدای متن دیدیم. در این صورت با توجه به دعای سیدالشهدا ارواحنا فداه همان سرنوشت را می‌توان برای او ارجح و احق دانست.

74- عبدالله به صلخب/صلخت
او همره با برادرش عبدالرحمن یکی از یزدیان عاشورا بوده که بعضی از محبان اهل بیت علیهم السلام را پس از آن روز در خانه زندانی کرده بود.
سپاهیان مختار او را در حال فرار دستگیر کرده و در بازار کوفه سر از تنش جدا می‌کنند(مقتل الحسین علیه السلام، لوط بن یحیی، ص373).

75- عبدالله بن عروه خثعمی
وی از جمله دشمنان سیدالشهدا ارواحنا فداه در کربلا بود.
او به ضرب دوازده تیر یاران مختار کشته شد. سپس خانه‌اش را نیز ویران کردند(مقتل الحسین علیه السلام، لوط بن یحیی، ص380؛ بحارالانوار، ج45، ص376).

76- عبدالله بن عقبه غنوی
او نوجوانی را از حسینیان در کربلا به شهادت رسانده بود. او به منطقه جزیره گریخته بود. مختار خانه‌اش را ویران ساخت(مقتل الحسین علیه السلام، لوط بن یحیی، ص380؛ بحارالانوار، ج45، ص375).

77- عبدالله بن قیس
او از جمله غارتگران حرم در عصر عاشوراست.
هنگامى كه زیاد/رقاد بن مالك، عمرو بن خالد، عبد الرحمن بجلى و عبد اللَّه بن قيس خولانى را نزد مختار آوردند مختار به آنان گفت:«اى قاتلان مردان نيكوكار آيا نمى‏بينيد كه خدا از شما بيزار است؟ همان ورس‌‌هاى(گیاهی مانند زعفران) يمنى كه از خيمه‏هاى حسين علیه السلام غارت كرديد شما را دچار چنين روزى نموده است.» سپس دستور داد تا ايشان را به سوى بازار خارج كردند و به قتل رساندند (مقتل الحسین علیه السلام خوارزمی، ج2، ص219؛ امالی شیخ طوسی، ص244؛بحارالانوار،ج45، ص376؛ مقتل الحسین علیه السلام لوط بن یحیی، ص372-373).

78- عبدالله بن نزال
او را از جمله حمله کنندگان به سیدالشهدا ارواحنا فداه و غارتگران لباس‌های ایشان پس از شهادت بود به همراه مالک بن بشیر بدی و حمل بن مالک محاربی در قادسیه یافتند و به نزد مختار آوردند.
مختار به آنان گفت:«ای دشمنان خدا و کتاب و رسول و خاندان رسول او حسین بن علی علیهما السلام کجاست؟ او را به من بازگردانید. کسانی را کشتید که در نماز باید بر آنها درود بفرستید؟»
آنان منکر شدند و گناه را به گردن ابن زیاد انداختند.
مختار دست و پای مالک را قطع کرد و گذاشت او آنقدر خون خویش غوطه بخورد که بمیرد و سپس آن دو را گردن زد (امالی شیخ طوسی، ص244؛ مقتل الحسین علیه السلام، لوط بن یحیی، ص272 و 371؛ مقتل الحسین علیه السلام خوارزمی، ج2، ص223-224).

79- عبدالله بن وهب
او نیز از عبدالقیس و از جمله سپاهیان ابن زیاد در کربلا بود.
فرستادگان مختار پس از یکسره ساختن کار فرزندان صلخب او را در خانه‌اش، ابن وهب را نیز در منزلش اسیر کردند. مختار او را به همراه جمعی دیگر در بازار گردن زد(مقتل الحسین علیه السلام، لوط بن یحیی، ص373).
ادامه دارد ...
سید هاشم ناجی موسوی جزایری
بازنويسي: محمود مطهری نیا

__________________
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید