نمایش پست تنها
  #443  
قدیمی 01-29-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

تو گفتی می توان با حسرتی خفت
به دل آتش زد و خود را بر آشفت


تو گفتی می توان دل را رها کرد
دل طوفانزده اما چه ها کرد؟

تو گفتی می توان در گریه ای مرد
حقیقت را به جایی تیره تر برد

تو گفتی چشم ها را می شود بست
به دیدار خزان هم می توان رفت

تو گفتی خاطره را می توان شست
دوباره حرف های تازه تر گفت

تو گفتی دست ها را می توان بست
همیشه ماند در یک راه بن بست

تو گفتی می توان بیگانگی کرد
تمام عمر را دیوانگی کرد

تو گفتی آرزو را می شود کشت
و عشق را ضربه زد تنها به یک مشت

تو گفتی من ولی کردم نگاهت
که دیدم اشک چشم و بغض و آهت

نهادم سر به روی هر دو پایت
کمی آهسته تر دادم جوابت

تو گفتی من ولی باور نکردم
گل عشق تو را پرپر نکردم
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید