
01-30-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آب زیر پوست کسی رفتن ( افتاده )
پس از یک بیماری سخت فربه شدن, گشایشی درزندگی خود به دست آورده.
آب زیر کاه بودن (آب زیر کاه)
مکار وفریبکاربودن پنهان کاری وفریبکاری
زچرب و نرمی دشمن فریب عجز مخور
دلیر بر سر این آب زیر کاه مرو
آب از سر گذشت چه یک نی چه صد نی
بالاتر از سیاهی رنگی نیست,چون مصیبتی روی آورشود کم و زیاد آن تفاوت نکند.
آب که آمد تیمم باطل است
همانند: تیمم باطل است آنجا که آبست,وقتی آن چه اصل وواقعی است به دست آید به نوع بدلی آن نیازی نخواهد بود.
آب که سر بالابرود قورباغه آوازابوعطا می خواند
ازسر شکستگی شخص عاقل, جاهل به خنده درمی آید.
آب که یک جا بماند می گند د
مهمان هر چند عزیز است اگردیر بماند عزتش نمی ماند, سفرکردن بر حرمت انسان می افزاید .
آب نطلبیده مراد است
ناخواسته چیزی نصیب انسان شدن, آب تعارفی را به نیت خوش گرفتن.
آب نمی بیند وگرنه شناگر قابلی است
فرصتی ندیده تا خود را آنچنان که هست نشان دهد.
آبی از او گرم نمی شود
سودی از وی حاصل نخواهد شد, امید انجام کاری از سوی اونمی رود.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|