
01-30-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
یدالله مفتون امینی
یدالله مفتون امینی
مفتون امینی در سال 1 306 در شهرک شاهین دژ چشم به جهان گشود .
دوره آموزش های دبستانی و دبیرستانی را در زادگاهش به پایان رساند .
سپس به تهران وارد شد و وارد دانشگاه شددر رشته حقوق قضایی از دانشکده حقوق دانشگاه تهران موفق به دریافت درجه لیسانسگردید. پس از فارغ التحصیلی به کار قضاوت پرداخت.
دفتر های شعر
1.دریاچه تبریز 1336
2.کولک 1344 تبریز شمس
3.انارستان ابن سینا 1346
4.نهنگ یا موج گزینه کولاک و انارستانتهران 1357
5.فصل پنهان گزینه اشعار تهران 1370
آبی
شبانگاهان لب دریاچه می رفتم
و می گفتم به خود او یک شب آنجا دیده خواهد شد
من او را پیش از این هرگز ندیده نام او را نیز نشنیده
ولی انگار با هم روزگاری آشنا بودیم
نمی دانم کجا بودیم
که من در نیلی چشمان او
او در کبود رود شعر من
زمانها در شنا بودیم
شبی آمد ولیکن دیر وقت آمد
نه فانوسی نه مهتابی
هوا بس تیره بود و دامن دریاچه پر توفان
سوار قایقی گشتیم و بر خیزابها رفتیم تا دیری
ولی دردا چه تقدیری
من او را باز هم شناختم زیرا
که شب تاریک بود و موج نیرومند
از آن سو قصه تلخی است
ای افسوس ای اندوه
او را موجها بردند
و اینک هر سحر در قلب من نیلوفری نمناک می روید ...
در دو سو
ما هر دو در یک دشت می چریدیم
دشتی بزرگ و سبز و پاک وجاری
جز عکس هم در چشم هم ندیده
همچون دو آهو از جهان فراری
در شرق ما دریاچه ای گوارا
در غرب ما هم باغ و بیشه ای بود
وز موج خیز و سایه بند اطراف
ما را دل پرهیز پیشه ای بود
یک روز صدها مرد تیشه در دست
از سوی مغرب نا گهان رسیدند
یک چند کوشیدند از چپ و راست
تا خندق پهناوری کشیدند
رود بزرگی در میانه دشت
افسوس او یک سو و من به سویی
چندان جدا ماندیم و خالی از هم
کز ما به هم نفشاند باد بویی
تا کی بخشکد رود این جدایی
هر صبح و شب دمساز ناله بودم
افتادم این سو شبنم گا سرخ
ای کاش آن سو داغ لاله بودم
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|