محمدرضا شفیعی کدکنی
شفیعی کدکنی در سال 1318 در کدکن روستایی در پیرامون تربت حیدریه چشم به جهان گشودآموزشهای دبستانی و دبیرستانی را درمشهد به پایان رسانددر دانشگاه مشهد در رشته زبان و ادبیات فارسی لیسانس گرفت از دانشگاه تهران بادرجه دکتری فارغ التحصیل شداو ابتدا شعرهایی در وزن قدیم می گفت ولی بعد ها این شیوه را کنار نهاد و به نوگرایی رو آورد.
دفترهای شعر
دو خط
دیروز چون دو واژه به یک معنی از ما دو نگاه
هر یک سرشار دیگری
اوج بیگانگی و امروز چون دو خط موازی
در امتداد یک راه یک شهر یک افق
بی نقطه تلاقی و دیدار حتی در جاودانگی
آبی
لحظه خوب
لحظه ناب
لحظه آبی صبح اسفند
لحظه ابرهای شناور
لحظه روشن و ژرزف جاری
حاصل معنی جمله آب
لحظه ای که در آن خنده هایت
جذبه را تا صنوبر رسانید
لحظه آبی باغ بیدار
لحظه روشن و نغز دیدار
سرود
از آن سوی مرز باور و تردید
می ایم
خسته بشته می ایم
همرنگ درخت در هجوم دی
می پایم تا بهار می پایم
خاموشم و انتظار سر تا پا
تا سبزترین ترانه را فردا در چهچه بوسه تو بسرایم
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )