اسماعیل شاهرودی اینده
اسماعیل شاهرودی در سال 1304 در شهر دامغان دیده به جهان گشود
دوره آموزشهای دبستانی و دبیرستانی را در دامغان و شاهرود به پایان رساند
سپس برای ادامه تحصیل و یافتن کار به تهران آمد چندی آموزگار کارمند و دبیردبیرستانها بود و در همان حال سرگرم آموختن رشته نقاشی در دانشکده هنرهای زیباو رشته تاتر و روزنامه نگاری در دانشکده های دیگر
شاهرودی پس از فارغ التحصیل شدن به کار در سازمان به لغت نامه دهخدا روی آورد وواژه های هنری فرهنگ 6 جلدی معین را مدون کردسپس چندی در بخش فارسی دانشگاه عیگره هند معلم ادبیات معاصر ایران بود آنگاه به ایران بازگشت و با سمت کارشناس فرهنگی در کمیسیون ملی یونسکو و نیز رابطه ادبیات و هنرهای تصویری در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به کار مشغول شد
اسماعیل شاهرودی به سال 1360 در گذشت پسری به نام اینده از وی به یادگار مانده است.
دفترهای شعر
1.آخرین نبرد تهران 1330
2.اینده امیرکبیر 1336
3.برگزیده شعر ها بانداد 1348
4.مو می درسا پیام 1349
5.هرسو ی راه راه راه بوف 1350
6.ای میقات نشین ! زمان 1341
گر خوانده بود ...
ایا تمامت از شبها و روزها ی روشن ما برخاست ؟
ایا ز جان تیره این دستها
آن برگ یاس رویش نخواست دیگر ؟
رویش نخواست ؟
ایا مرا دگر به جلوه نمی خواهد ؟
ایا مرا دگر به سینه نمی خواند ؟
گر خوانده بود لینک
پرتو گشا به سینه من چلچراغ بود
گر خوانده بود اینک رویای این کویر به چشمانم دیدار باغ بود
رنگ
ای عشق ای شکوه تمامت
ای باتزگشت چلچله
رنگین کمان!
رنگین کمان وصل مهیا کن !
تا من فواره هلهله رنگ ... رنگ رنگارنگ
این بی دریغ رنگ رنگ رنگ ... رنگ را
با بازگشت چلچله
در پیش آفتاب تو بنشانم
ای عشق ای شکوه تمامت
ای بازگشت چلچله
رنگین کمان !
رنگین کمان وصل تو : اینک خواب !
و اینک با خواب من فواره بلند هلهله رنگ رنگ... رنگ رنگ
این بی دریغ رنگ رنگ رنگ ... رنگ !
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )