
02-02-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
نام پدر ,چای نخورده جنگ نمیشود
نام پدر
سلطان محمود روزي در غضب بود. طلحک خواست که او را از آن ملامت بيرون آورد. گفت:
اي سلطان نام پدرت چه بود؟
سلطان برنجيد و روي بگردانيد.
طلحک باز برابر او رفت و همچنين سوال کرد. سلطان گفت:
مردک قلتبان سگ، تو با آن چه کار داري؟ گفت: نام پدرت معلوم شد. نام پدر پدرت چه بود؟
سلطان بخنديد.
وقتی روسها به بخارای شریف حمله کردند، شاه بخارا به سپاهیان خود دستور دفاع داد ولی در میان صاحب منصبان او عده ای خائن وجود داشت که غالبا خواستار سقوط شهر و تسلط کمونیستها بودند، از این رو در دفاع از شهر تعلل میکردند و میگفتند: «چای نخورده جنگ نموشه.» آنها آنقدر تعلل کردند تا شهر سقوط کرد و روسها بر آن مسلط شدند.
[فرهنگ عامیانه طوایف هزاره، ص188]
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|