نمایش پست تنها
  #8  
قدیمی 02-03-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض آدم باید یک آخور هم برای روز مبادای خودش نگه دارد!


یکی از نخستین و مهمترین اقدامات امیرکبیر قطع مستمری مشتی شاهزاده و امیر و مدّاح و متملّق و سید و آخوند درباری بود.
مفت خوران بیکاره در برابر این اقدام شجاعانه ساکت ننشستند.


یکی از اقدامات مخالفان، پناهیدن و بستی شدن به آخورهایی بود که در دهنه مسجد شاه قرار داشت و به بست امام جمعه شهرت داشت.
بستیان از آنجا میتوانستند آزادانه به تحریک مردم نادان متعصب بکوشند.
امیرکبیر شبانه به همراه تعدادی کارگر بدانجا رفت و فرمان داد تا در حضور خود او آخورها را برچینند.
خبر بی درنگ به گوش میرزا ابوالقاسم امام جمعه رسید.
امام جمعه، نزدیک سحر به بهانه ادای فریضه به مسجد شاه رفت که موقوفاتش همه در اختیار وی بود، هنگامی بدانجا رسید که کارگران کم بیش کار خود را به پایان رسانده به واپسین آخور پرداخته بودند.
معروف است که امام جمعه کنار امیر ایستاد، به بساط برچیده نگاهی کرد، پوزخندی زد، سری بجنباند و سرانجام گفت:
«در هرگز بر یک پاشنه نمیگردد. کاش آدم عاقبت اندیشی بودید و دست کم این آخور آخری را برای خودتان نگه میداشتید!»

[کتاب کوچه ، ج1، ص328]

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید