
02-03-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
اختیار ریش خود را دارم ..
اختیار ریش خود را دارم
روایت اول:
دانشمندی مصاحب پادشاه بود.
پیوسته موی ریش خود میکند.
روزی پادشاه به او گفت:
«اگر بار دیگر ریش خواهی برکنی بر تو سیاست خواهم نمود!»
بعد از چند روز، دانشمند کاری کرد که پادشاه بسیار بر او مهربان گردید و او را گفت:
«هرچه بخواهی تو را بخشم.»
دانشمند گفت: «ریش مرا ببخش، دیگر هیچ نمیخواهم!»
پادشاه تبسم کرد و گفت: «اگر خوشی تو در همین است بخشیدم.»
[لطایف الطوایف، ص 6، حکایت 25]
روایت دوم:
چون فروغی بسطامی به سال 1274 درگذشت، ناصرالدین شاه به میرزا محمد حسین خان که به «ادیب» تخلص میکرد گفت:
«به نام فروغی تخلص کن و یشت را هم بگذار بلند شود.»
ادیب تعظیمی کرده گفت:
«تخلص کردن به "فروغی" سبب افتخارم است، اما اگر قبله عالم اجازه دهند ریشم دست خودم باشد!»
[صندوقچه اسرار]
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|