نمایش پست تنها
  #30  
قدیمی 02-03-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض پیامبر گرسنه / پادشاه ماند و خایه های من



پیامبر گرسنه

شخصي دعوي نبوت کرد او را پيش مامون خليفه بردند.
مامون گفت :
اين را از گرسنگي دماغ خشک شده است.
مطبخي را بخواند.
فرمود اين مرد را مطبخ ببر و جامه خوابي بسازش و هر روز شربت هاي معطر و طعام خوش ميده تا دماغش به قرار آيد.
مردک مدتي به تنعم در مطبخ بماند دماغش با قرار آمد .
روزي مامون را از او ياد آمد.
بفرمود تا او را حاضر کردند.
پرسيد که: همچنان جبرييل پيش تو آيد؟
گفت: آري.
گفت: چه مي گويد؟
گفت: ميگويد که جاي نيک به دست تو افتاده، هرگز هيچ پيغمبري را اين نعمت و آسايش دست نداد زينهار تا از اينجا بيرون نروي.


پادشاه ماند و خایه های من
پادشاهی در شهری مسجد عظیم ساخت.
همه از سنگ سیاه، چون سنگ برای ساختن کم آمد، اکثر سنگها از مقابر در او خرج کرد.
روزی به ندیم خود گفت:
«مسجدی که ساخته ام چه نوع است؟»
گفت: «بسیار خوب است لیکن یک عیب دارد.»
پادشاه فرمود: بگو چه عیب دارد؟
گفت: «مشهور است که هر که در دنیا مسجدی بنا کرد در قیامت آن مسجد را با صاحبش در حشرگاه خواهند آورد تا ثواب آنرا به بنا کننده آن بدهند و مسجد پادشاه که در حشر بیارند هر مرده که سنگ قبر او بر این خرج شده برخاسته خواهد گرفت و مسجدی در میان نخواهد ماند پس پادشاه ماند و خایه های من.»

[مجمع الامثال ، ص237]

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید