موضوع: غمنامه
نمایش پست تنها
  #286  
قدیمی 02-03-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نمي گردانمت در برج ابريشم
نمي رقصانمت بر صحنه هاي عاج: -

شب پائيز مي لرزد به روي بستر خاكستر سيراب ابر سرد
سحر با لحظه هاي دير مانش مي كشاند انتظار صبح را در خويش.
دو كودك بر جلو خان كدامين خانه آيا خواب آتش مي كندشان گرم؟
سه كودك بر كدامين سنگفرش سرد؟
صد كودك به نمناك كدامين كوي؟
***
نمي رقصانمت چون دودي آبي رنگ
نمي لغزانمت بر خواب هاي مخمل انديشه ئي ناچيز: -

حباب خنده ئي بي رنگ مي تركد به شب گرييدن پائيز اگر در جويبار تنگ،
و گر عشقي كزو اميد با من نيست
درين تاريكي نوميد سايه سر به درگاهم -

دو كودك بر جلو خان سرائي خفته اند اكنون
سه كودك بر سرير سنگفرش سرد و صد كودك به خاك مرده مرطوب.
***
نمي لغزانمت بر مخمل انديشه ئي بي پاي
نمي غلتانمت بر بستر نرم خيالي خام:

اگر خواب آور ست آهنگ باراني كه مي بارد به بام تو
و گر انگيزه عشق است رقص شعله آتش به ديوار اتاق من

اگر در جويبار خرد، مي بندد حباب از قطره هاي سرد
و گر در كوچه مي خواند به شوري عابر شبگرد -

دو كودك بر جلو خان كدامين خانه با رؤيا آتش مي كند تن گرم؟
سه كودك بر كدامين سنگفرش سرد؟
صد كودك به نمناك كدامين كوي؟
***
نمي گردانمت بر پهنه هاي آرزوئي دور
نمي رقصانمت در دودناك عنبر اميد:

ميان آفتاب و شب بر آورده ست ديواري ز خاكستر سحر هر چند،
دو كودك بر جلو خان سرائي مرده اند اكنون
سه كودك بر سرير سنگفرش سرد و صد كودك به خاك مرده مرطوب.





شاملو
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید