موضوع: غمنامه
نمایش پست تنها
  #289  
قدیمی 02-04-2010
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

باز غم بگرفت دامانم، دریغ
سر برآورد از گریبانم دریغ

غصه دم‌دم می‌کشم از جام غم
نیست جز غصه گوارانم، دریغ

ابر محنت خیمه زد بر بام دل
صاعقه افتاد در جانم، دریغ

مبتلا گشتم به درد یار خود
کس نداند کرد درمانم، دریغ

در چنین جان کندنی کافتاده‌ام
چاره جز مردن نمی‌دانم، دریغ

الغیاث! ای دوستان، رحمی کنید
کز فراق یار قربانم، دریغ

جور دلدار و جفای روزگار
می‌کشد هر یک دگرسانم، دریغ

گر چه خندم گاه گاهی همچو شمع
در میان خنده گریانم، دریغ

صبح وصل او نشد روشن هنوز
در شب تاریک هجرانم، دریغ

کار من ناید فراهم، تا بود
در هم این حال پریشانم، دریغ

نیست امید بهی از بخت من
تا کی از دست تو درمانم؟ دریغ

لاجرم خون خور، عراقی، دم به دم
چون نکردی هیچ فرمانم، دریغ
__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید