موضوع: اساس جامدات
نمایش پست تنها
  #1  
قدیمی 02-05-2010
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض اساس جامدات

اساس جامدات




یک جامد چیست؟ جامدات معمولاً سخت هستند زیرا ملکول های آن ها به شکل خاصی در کنار یکدیگر قرار گرفته اند. هر چه ملکول ها به هم نزدیک تر باشند، جسم سخت تر است. در ضمن جامدات می توانند شکل خود را حفظ کنند. یک صخره همیشه شکل یک صخره است مگر اینکه برایش اتفاقی بیفتد. الماس هم همین طور! حتی وقتی که شما یک جسم جامد را پودر می کنید، هنوز ذرات ریز جامد را زیر میکروسکوپ می بینید. خواهید دید که جامد هستند.





مایعات حرکت می کنند و هر ظرفی را پر می کنند اما جامدات دوست دارند به شکل خودشان باقی بمانند.

چون اتم های یک جامد اجازه ندارند که خیلی به اطراف حرکت کنند، جسم جامد به همان شکلی که هست می ماند.

این یکی از ویژگی های فیزیکی جامدات است.

اتم ها و ملکول های مایعات و گازها معلق اند و به هم برمی خورند و آزادانه به همه طرف می روند. اما اتم های جامد گیر افتاده اند. می توانند دور خودشان بچرخند و الکترونهایشان هم حرکت می کند اما نمی توانند موقعیت شان را تغییر بدهند.

جامدات می توانند از خیلی چیزها ساخته شوند. آن ها می توانند از عناصر خالص یا ترکیبات مختلف درست بشوند. وقتی که بیشتر از یک نوع ترکیب در یک جسم جامد وجود داشته باشد، به آن مخلوط می گوییم. بیشتر صخره ها مخلوطی از مواد مختلف هستند.

بتن هم یک مثال خوب از مخلوط هایی است که به دست انسان ساخته می شوند.



بلورها:



بلور یا کریستال درست نقطه مقابل مخلوط ها هستند. اگر جسم جامدی از ماده خالص ساخته شود و به آرامی شکل بگیرد، می تواند بلور بشود.

این کار از همه مواد خالص برنمی آید چون بلور شدن یک فرآیند دقیق و ظریف است. اتم ها در یک بلور براساس یک الگوی تکرار شونده، منظم می شوند که به آن شبکه بلوری می گوییم. یک شبکه بلوری، سازمان بسیار دقیقی از اتم هاست. یک مثال خوب در این باره، کربن است. الماس یک شبکه ی بلوری از اتم های کربن است در حالی که نظم اتم های کربن در گرافیت، تصادفی است.


مترجم: ساناز فرهنگی



__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید