حرف ا
ابلهی گفت واحمقی باور کرد :
مگر نادانم که گفته ابلهی را باور کنم. کنایه به این که ،گوینده و شنونده هر دو خوش باورند.
اتاق را روی سر برداشتن :
شلوغی و سر و صدا کردن بچه ها،زمانی است که اطفال در یک اتاق به صدای بلند بازی وجست و وخیز می کنند.
اجاره نشین خوش نشین است :
هرجا را خوشتر دید همانجا برایش بهتر است ،
همانند:این خر نشد آن خر .
اجاقش کور است:
بی فرزند و بدون پشتیبان است.
اجل برگشته میمیرد نه بیمار سخت:
تصورات ونتیجه گیریهای ما از مسائل زندگی نمی تواند قاطعیت داشته باشد.
همانند:
ای بسا که اسب سفید که بمرد خرک لنگ جان به منزل برد.
اجل که آمد در نمیزند:
هر حادثه ناگهانی رخ میدهد ،هیچ اتفاقی قبلا اعلام خبر نمیکند.
احترام امامزاده با متولی است:
احترام هر کسی بسته به این است که آبرو و حیثیت آن شخص توسط بستگان او
رعایت شود.
اختیار ریش خویش داشتن:
دخالت ندادن کسی به کار خویش،بر روش خود پا فشاری کردن.
ارث خرس به کفتار میرسد:
بدی جانشین بدکاره ای شدن،به جای بدی بدتری آمدن.
از آب خوب در آمده (درآوردن ):
چیزی است در حد کمال خود و بدن عیب ،کار تمیز و جالبی ساخته است.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )