از جلو کسی در آمدن:
تلافی کردن،خدمتی درحد قدر شناسی نمودن ،جبران کار خوب یا بد کسی را کردن،
بجا وبه موقع جواب کسی را دادن.
از چاله در آمدن ودر چاه افتادن:
از بد بدتر شدن،از سختی رها نشده دچار بدبختی گردیدن.
همانند:
هرچه از دزد ماند رمال برد.
از حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمیشود:
حرف بی ارزش ووعده های تو خالی درد کسی را دوا نمی کند.
از خرس مویی غنیمت است:
از آدم خسیس هر چه گرفتی اگر نا چیز هم بود غنیمت است.
از دبه کسی ضرر ندیده:
چانه زدن پس طی کردن ،بهم زدن معامله برای پرداخت کردن بهای کمتر.
از درد لاعلاجی به گربه میگه آغا باجی:
از روی نا چاری و گرفتاری چاپلوسی میکند تا کارش بگذرد،اصطلاح قدیمی تر:
از درد لاعلاجی به خر میگویند خانم باجی.
از دعای گربه سیاه باران نمی بارد:
گفته هر کسی نمیتواند ملاک عمل واقع شود،حقیقت گویی کار هر کسی نیست،
همانند:
به دعای کسی نیامده ام تا به نفرین کسی بروم.
از دل برودهرآنکه ازدیده برفت:
محبت در چشم است،دوری موجب فراموش شدن خاطره هاست.
از دماغ فیل افتاده:
به خود مغرور و متکبر شدن،خود بینی بسیار داشتن،برتری جویی.
از دور دل میبرد و از نزدیک زهره را:
نمایی زیبا ومنظره ای خوش ولی پوچ و فریبنده داشتن،
همانند:
آواز دهل شنیدن از دور خوش است.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )