از مردی تا نامردی یک قدم است:
به مجرد غفلت از راه و روش انسانی وجوانمردی کوره راه
بد نامی ونامردی آغاز میشود.
از من بدر به جوال کاه:
من درد سروگرفتاری نداشته باشم هر که گرفتار میشود بشود.
از نخورده بگیر بده به خورده :
چشم ودل کسانی که به ثروت و جمع آوری مال حریصند سیر شدنی نیست،همانند:
گفت چشم تنگ دنیا دار را
یا قناعت پر کند یا خاک گور
از هر طرف که باد بیاد بادش میده:
برای پیشرفت کار وسود جویی خودش به هر طرفی متمایل میشود،تابع جریان روز است.
از هول حلیم درون دیگ افتادن:
بی نهایت حریص وشتابزده بودن،فدای طمع کاری شدن.
اسب پیشکشی دندانش را نمی شمارند:
به هدیه و بخشش کسی هر چند نا چیز باشد ایراد نمی گیرند.
اسب را گم کردن و پی نعلش گشتن:
اصل مطلبی راگذاشتن و دنبال نشانه های آن رفتن.
استخوان لای زخم گذاشتن:
مانع از گردش کار کسی شدن،کاری را عمدا معطل کردن،در امور کسی کار شکنی کردن.
اگر به دریا برود دریا خشک میشود:
از دستش کاری بر نمی آید،شوم بد یمن است ،کارش منفی بافی است.
اگر پدرش را ندیده بودی ادعای پادشاهی میکرد:
با اینکه از خانواده متشخصی نیست دست از تکبر خود بر نمی دارد.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )