نمایش پست تنها
  #9  
قدیمی 02-06-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض ریگهای حرم /احمق بگریز چون عیسی گریخت!

ریگهای حرم
فقيهي جاحظ را گفت:

که اگر ريگي از ريگ هاي حرم کعبه در کفش کسي افتد به خدا همي نالد تا او را به جاي خود بازگرداند. گفت:
بنالد تا گلويش پاره شود.
گفت: ريگ گلو ندارد. گفت: پس از کجا نالد؟

احمق بگریز چون عیسی گریخت!

عیسی مریم به کوهی میگریخت
شیر گویی خون او میخواست ریخت

آن یکی در پی دوید و گفت: « خیر
در پی ات کس نیست چه گریزی چو طیر،»

گفت: «از احمق گریزانم برو
میرهانم خویش را بندم مشو.»

گفت: «آخر آن مسیحا نه تویی
که شود کور و کر از تو مستوی،؟..»

گفت: «آری»، گفت: «پس ای روح پاک
هرچه خواهی میکنی از کیست باک؟

با چنین برهان، که باشد در جهان
که نباشد مر تو را از بندگان؟»

گفت: «عیسی که به ذات پاک حق
مبدع تن خالق جان در سبق

کان فسوس و اسم اعظم را که من
بر کر و بر کور خواندم شد حسن

بر تن مرده بخواندم گشت حی
بر سر لاشیء خواندم شد شیء

خواندم آن را بر دل احمق به ود،
صد هزاران بار و درمانی نشد..

ز احمقان بگریز چون عیسی گریخت
صحبت احمق بسی خونها که ریخت»

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید