
02-06-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ضمانت شام /عاقلان و مسجد /عاقبت بد
ضمانت شام وقتي مزيد را بگرفتند به تهمت آنکه شراب خورده است.
از دهان او بوي شراب نيافتند.
گفتند:
قي کن.
گفت: آنگاه طعام شبانه را که ضمانت خواهد کرد؟
مولانا شرف الدين دامغاني بر در مسجدي مي گذشت.
خادم مسجد سگي را در مسجد پيچيده بود و ميزد.
سگ فرياد مي کرد.
مولانا در مسجد بگشاد و سگ بدر جست.
خادم با مولانا عتاب کرد.
مولانا گفت: اي يار معذور دار که سگ عقلي ندارد. از بي عقلي در مسجد مي آيد. ما که عقل داريم هرگز ما را در مسجد ميبينيد؟
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|