نمایش پست تنها
  #3  
قدیمی 02-07-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض



بامی از بام ما کوتاهتر ندیده:
از ما ضعیف تر ندیده که هر چه دلش میخواهد می کند وچنین رفتاری را دارد.

باید زجان گذشت وپناباد خرده کرد :
( پناباد = نیم ریال ) پول آنچنان به جانش بسته شده که حاضر نیست کمترین وجهی بپردازد.

باید گذاشت در کوزه آبش را خورد:
وعده سر خرمن است، حواله ایست بدون اعتبار و بی محل.

با یک کشمش گرمیش می شود و با یک غوره سردیش:
از کوچکترین حرف کسی می رنجد،با جزئی مطلبی ویا پیش آمدی بی طاقت می شود.

به بوی کباب آمدیم ، دیدیم خر داغ میکنند:
همانند: خیال کرده است علی آباد هم شهری است،در طلب سود، زیان کردن.

به بدهکار که رو بدهی طلبکار می شود:
از نجابت و گذشت آدم سوء استفاده می کند،رویش را زیاد می کند ،به طمع می افتد.

به پای خود به سلاخ خانه رفتن:
پذیرفتن خطر جانی،پذیرای خطری برای خود شدن،
همانند:با پای خود به طرف گور رفتن.

به پیسی افتادن:
به فلاکت و بد بختی افتادن،گرفتار مشکلات سخت شدن.

به تریج قبای کسی بر خوردن :
آزرده خاطر شدن از گفته کسی،از حرف کسی رنجیدن.

به جلز و ولز افتادن:
در حال اضطراب و جوش و جلا بودن ،به جزع و فزع افتادن.



__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید