به چاک جاده زدن:
از ترس جان راه گریز از میانه را جستن،از سویی در رفتن.
بچه سر پیری،زنگوله پای تابوت است:
شایسته نیست طفلی را بی سرپرست گذاشت وگذشت،عمل شرم آوری را مرتکب شدن.
به خاک سیاه نشاندن:
اسباب تیره روزی و بدبختی کسی را فراهم ساختن.
بخشش از بزرگتر است و گناه از کوچکتر:
همیشه اگر گناه از کوچکتر سر زده بزرگتر بخشیده.
به خون کسی تشنه بودن :
کینه و عداوت سختی نسبت به کسی داشتن.
بخیه به آبدوغ زدن:
دست به عملی بیهوده زدن، اقدام به کاری که نتیجه ای از آن حاصل نمی شود.
بهدر میگم دیوار تو گوش کن:
به منظور خاصی مطلبی را بیان کردن ،غیر مستقیم به کسی کنایه زدن.
به دشت آهوی نا گرفته نبخش:
همانند: پوست خرس شکار نشده را نفروش.
به دهنش مزه کرده:
از سودی که برده سیر نشده.
برادران جنگ کنند،ابلهان باور کنند:
کدورت بین برادران کمتر به خصومت میکشد،مخصوصااگر در برابر دشمنی باشد.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )