ـ به نظر شما اشخاص تازه مسلمان با چه مشكلاتي ميبايستي دست و پنجه نرم كنند؟
ـ وقتي يك اروپايي به اسلام روي ميآورد در واقع به اسلام پناه ميآورد و تصويري كاملاً مثبت دارد. متأسفانه مسلماناني كه از كشورهاي ديگر ميآيند، بيشترين آنها يا پناهنده سياسي يا مهاجرند كه غالبا نيز اطلاعات خاصي راجع به اسلام ندارند. تعدد گروههاي مختلف مذهبي و عدم اتحاد بين گروههاي مسلمان در خصوص مسايل مذهبي نيز از جمله مسايلي است كه مشكلات عديدهاي را براي تازه مسلمانان به همراه دارد. به طور مثال عقايد مختلف راجع به نوع گرفتن وضو و يا نگرشهايي كه راجع به مسايل وجود دارد، شديدا باعث سردرگمي و سرگرداني تازه مسلمانها ميشود. شما بايد در نظر داشته باشيد كه يك تازه مسلمان به دنبال صحيح انجام دادن كارهايش است و بعد در اين كثرت اختلافات، انسان كاملاً گيج ميشود كه چه كسي درست ميگويد و صحيحترين عمل كدام است. از سوي ديگر وجود كتب مختلف در مورد اسلام كه از ديدهاي مختلف مطرح شده است و يا كتبي كه از سوي تازه مسلمانها نوشته ميشود و بعضا مسايل غلط از دين را انتقال ميدهند نيز از جمله اين مشكلات است. و از تمامي اين مسايل ميشود اين نتيجه را گرفت كه عدم رهبري واحد و وجود گروههاي مختلف و قرائتهاي متعدد جو ناخوشايندي را به وجود آورده است و اي كاش ما از دشمنان خويش ميآموختيم كه در يك سري از مسايل با يكديگر متحد شويم و چقدر زيبا بود كه رهبري واحد برميگزيديم كه به نفع خودمان بود.
ـ به نظر شما اين رهبري واحد ميبايد چه خصوصياتي دارا باشد و كلاً چه كسي ميتواند نقش رهبري واحد را به عهده داشته باشد؟
ـ به نظر من ما بايستي از دشمنان خود بياموزيم. ببينيد آنها ممكن است در خيلي از مسايل با يكديگر اختلاف داشته باشند، اما در يك سري از مسايل كه به نفع آنها است اتفاق نظر دارند. تازه بايستي در نظر داشت كه الگوهاي آنها چه كساني هستند. به طور مثال شما بياييد تمامي رهبران سياسي غرب و اروپا را در نظر بگيريد، كدام يك داراي خصوصيات اخلاقي انساني هستند؟ كلينتون يا كهل، انسانهايي كه خود دچار هزاران مشكل اخلاقي، خانوادگي و غيره هستند و هر روز سر و صداي يك كار خلافشان بلند ميشود. انسانهايي ميتوانند الگويي واحد براي ديگران باشند كه در درجه اول از بعد اخلاقي سالم باشند و بعد هم دانش همه چيز را داشته باشند و خود با وجود تمامي امكانات، زندگي سادهاي داشته و آنچه را كه ميگويند در درجه اول خود پياده كنند، به طور مثال بياييد زندگي امام خميني و يا آيتاللّه خامنهاي را با اين افراد مقايسه كنيم، خود به اين نتيجه ميرسيم كه تنها افرادي مثل امام خميني و آيتاللّه خامنهاي ميتوانند اين نقش را دارا باشند. اين خيلي مهم است كه يك الگو به لحاظ ارزشهاي اخلاقي و معنوي كامل باشد.
ـ شما گفتيد اوايل بدون حجاب بودهايد، چه شد كه قانون حجاب را نيز در اسلام پذيرفتيد؟
ـ همان طور كه گفتم من مطالعات زيادي داشتم. در اين خصوص با مطالعات دورهاي به اين نتيجه رسيدم كه سلامت خانواده و جامعه در گرو پيدا شدن قانون يا اصل حجاب است. ترويج مصرفگرايي و مسايل جنسي و سكسي و عرضه زيباييهاي زن در اين راستا منجر به انحراف انسان از مسير اصلي زندگياش ميشود. در جوامع به اصطلاح آزاد كه تبليغات مداوم، زنان را به سوي جلوهگري و عرضه و نمايش خويش ميكشد و زيباييهاي زن مرتب از طريق رسانهها به جامعه عرضه ميشود، در مردان كه از احساس جنسي قويتر برخوردار هستند يك نوع احساس عدم رضايت نسبت به همسر خودشان به وجود ميآورد و همسرشان نميتواند آنان را ارضا كند. عرضه انواع مختلف جلوههاي زنان، آنان را از همسران خويش سير كرده و در نتيجه به دنبال شخص ديگري ميروند. حجاب محدوديتي در زمينه سلامت رواني جامعه و خانواده بوجود ميآورد. البته حجاب، هم بايستي در لباس باشد و هم در رفتار. تغيير صفات بد گذشته و يادگيري صفات اسلامي و ارزشهاي اخلاقي و انساندوستي، كمك به ديگران و هزاران نكته اخلاقي ديگر از اين قبيل هستند.
ـ ضمن تشكر در خاتمه اگر پيامي براي خوانندگان ما داريد بفرماييد.
ـ به نظر من اسلام و خصوصا تشيّع مظلوم واقع شده است. ما مسلمان هستيم اما به اسلام عمل نميكنيم، ما شايد بيش از ديگراني كه نام مسلمان ندارند در قبال اين مذهب بايستي پاسخگو باشيم. اين نعمت مسلمان بودن و اسلام را بايستي شاكر بوده و نسبت به آن با عملكردهايي كه مخالف روح اسلام است، جفا نكنيم. ايرانيان خصوصا قدر رهبراني چون امام خميني و آيتاللّه خامنهاي را بدانند و با پايبندي هرچه بيشتر به انقلاب اسلامي و رهبران اين انقلاب شاكر اين نعمت باشند. اميد ما اين نظام است. از خداوند پيروزي هميشگي را براي همه مسلمانان خواستارم و با تشكر از شما.
ــــــــــــــــــــــــــ
يكي از روزها به طور اتفاقي
او را سر سجاده نماز
و در حال نماز خواندن ديدم.
حالت او و اين نماز كه
براي اولين بار
در زندگي ميديدم
شديدا مرا تحت تأثير
قرار داد.
شايد بتوان گفت
برخورد علمي اسلام
نسبت به يك سري از مسايل
براي شخصي مثل من
كه همه چيز را
از بعد علوم اجتماعي
نگاه ميكرد
عاملي قوي
براي مسلمان شدن بود.
با مطالعات دورهاي
به اين نتيجه رسيدم
كه سلامت خانواده و جامعه
در گرو پيدا شدن قانون
يا اصل حجاب است.
|