نمایش پست تنها
  #10  
قدیمی 02-08-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

When God designed your features and joined your brows
Paved my way, then trapped me with your gestures & bows
The spruce and I, both rooted to the ground
Fate, like a fine cloth belt, its bind endows.
United the knots of my doing and of the budding heart
The fragrant breeze, when to you it made its vows.
Fate convinced me to be enslaved to thee
Yet nothing moves unless your will allows.
Like an umbilical cord, don't wrap around my heart
It is your flowing lock of hair that I espouse.
You were the desire of another, O breeze of union,
Alas, my heart's hope and fire you douse.
I said because of your infliction I shall leave my house
Smilingly said go ahead Hafiz, with chained hooves and paws.





خدا چو صورت ابروی دلگشای تو بـسـت
گـشاد کار من اندر کرشمه‌های تو بسـت
مرا و سرو چمـن را بـه خاک راه نـشاند
زمانـه تا قصـب نرگـس قبای تو بسـت
ز کار ما و دل غنـچـه صد گره بـگـشود
نـسیم گـل چو دل اندر پی هوای تو بست
مرا بـه بـند تو دوران چرخ راضی کرد
ولی چه سود که سررشته در رضای تو بست
چو نافـه بر دل مسکین من گره مفـکـن
کـه عـهد با سر زلف گره گشای تو بست
تو خود وصال دگر بودی ای نـسیم وصال
خـطا نـگر کـه دل امید در وفای تو بست
ز دست جور تو گفتم ز شهر خواهم رفـت
به خنده گفت که حافظ برو که پای تو بست
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید