نمایش پست تنها
  #31  
قدیمی 02-08-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

Whoever, to your face, such cheerful colors gave
Patience and serenity for poor me can also save
Whoever trained your hair so arrogantly to behave
His grace, such injustice for poor me can also waive.
I gave up my desires on the first day when
Beloved took my heart's rein and made me her slave.
If there's no golden treasure, at least satisfied I remain
He who gave that to the king, made this the lot of the knave.
This world, just like a bride, in appearance is glorified
He who gave his life to this, has only dug his own grave.
From now on, I spend my time in nature with rivers & trees
While the breeze, of time of spring, would rant and rave.
Hafiz's heart was brave, rode hardships wave after wave
Though separations deprave, the King as our healer gave.






آن که رخسار تو را رنگ گل و نـسرین داد
صـبر و آرام تواند به مـن مـسـکین داد
وان که گیسوی تو را رسم تطاول آموخـت
هـم تواند کرمـش داد من غمـگین داد
مـن هـمان روز ز فرهاد طمـع بـبریدم
کـه عـنان دل شیدا به لـب شیرین داد
گـنـج زر گر نبود کنج قناعت باقیسـت
آن که آن داد به شاهان بـه گدایان این داد
خوش عروسیست جهان از ره صورت لیکـن
هر که پیوست بدو عـمر خودش کاوین داد
بعد از این دست من و دامن سرو و لب جوی
خاصـه اکـنون که صبا مژده فروردین داد
در کـف غصه دوران دل حافـظ خون شد
از فراق رخـت ای خواجـه قوام الدین داد
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید