نمایش پست تنها
  #9  
قدیمی 02-08-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

Of her black hair I complain, O ask me not
Cause of her, lost I remain, O ask me not.
In the hope of loyalty, nobody leaves his heart & faith
I repent, my deeds disdain, O ask me not.
A sip of wine never cause misdeed or grief
Ignorant put me through so much pain, O ask me not.
O pious one, pass me by, 'cause this red wine
Makes your faith vain, drives you insane, ask me not.
On the path of life and soul, stories abound
One will strain & one will feign, O ask me not.
I longed for health and bliss, but alas
That seductress holds my rein, O ask me not.
I asked the ball of heavens, what is my role on this plane?
In the polo game of life I entertain, O ask me not.
I asked, with your hair whose blood you drain?
By God, this story is a long chain, O ask me not.






دارم از زلف سیاهش گله چندان کـه مـپرس
که چنان ز او شده‌ام بی سر و سامان که مپرس
کـس بـه امید وفا ترک دل و دین مـکـناد
کـه چنانم من از این کرده پشیمان که مپرس
بـه یکی جرعه که آزار کسش در پی نیسـت
زحمـتی می‌کشـم از مردم نادان که مپرس
زاهد از ما به سلامت بـگذر کاین می لـعـل
دل و دین می‌برد از دست بدان سان که مپرس
گـفـت‌وگوهاسـت در این راه که جان بگدازد
هر کسی عربده‌ای این که مبین آن که مـپرس
پارسایی و سـلامـت هوسـم بود ولی
شیوه‌ای می‌کـند آن نرگس فتان که مـپرس
گـفـتـم از گوی فلـک صورت حالی پرسم
گفـت آن می‌کشم اندر خم چوگان که مپرس
گفتمـش زلـف بـه خون که شکستی گفتا
حافـظ این قصه دراز است به قرآن که مـپرس
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید