نمایش پست تنها
  #4  
قدیمی 02-08-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

At dawn, to the garden, to inhale the perfume of the rose
Like the nightingale loudly exhale the cure of my head and nose.
I was watching the beautiful unfolding of the rose
Like a light, the secrets of the night disclose.
Proudly its own youth and beauty would transpose
Its songs, the nightingale to the peaceful rose owes.
Jealous tear of the narcissus ceaselessly flows
The tulip submits itself to the heart’s throws.
The lily’s sharp and reproachful tongue grows,
The rebellious poppy would loudly oppose.
One, in worship of the wine, to the jug, goes on tip-toes
One, the drunk bearer, cup in hand, knows with repose.
The one who knows joy, youthfully glows
Hafiz’s is the message the prophets propose.






سـحر به بوی گلستان دمی شدم در باغ
کـه تا چو بلبل بی‌دل کنم عـلاج دماغ
بـه جـلوه گـل سوری نگاه می‌کردم
کـه بود در شب تیره به روشنی چو چراغ
چـنان به حسن و جوانی خویشتن مغرور
کـه داشـت از دل بلبل هزار گونه فراغ
گشاده نرگس رعنا ز حسرت آب از چشم
نـهاده لاله ز سودا به جان و دل صد داغ
زبان کشیده چو تیغی به سرزنش سوسن
دهان گـشاده شـقایق چو مردم ایغاغ
یکی چو باده پرستان صراحی اندر دست
یکی چو ساقی مستان به کف گرفته ایاغ
نشاط و عیش و جوانی چو گل غنیمت دان
کـه حافـظا نـبود بر رسول غیر بـلاغ
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید