نمایش پست تنها
  #8  
قدیمی 02-08-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

If I find the dust under Beloved's feet
Use as eye-liners, draw a line, neat & discreet.
In your scent I have drowned, yet I have hope
Waves of my tears shall float my fleet.
Butterfly of my soul, Beloved seeks
Once finds that candle, joyously burns by its heat.
Think of me today, turn not away
Else tonight in pain, my prayers I repeat.
Beauty of your hair consoles every lover
Yet with their calmness, my calm defeat.
O breeze, bring me a scent of that wine
One whiff, my drunken state will treat.
If my friend's deceptions don't break my heart
Her every breath my spirit will replete.
Don't try to shed my dust from your clothes
From now on, even the wind, it shall cheat.
Hafiz, her sweet lips are my soul's seat
I live for the moment when soul and lips meet.






گر دسـت دهد خاک کـف پای نـگارم
بر لوح بـصر خـط غـباری بـنـگارم
بر بوی کنار تو شدم غرق و امید اسـت
از موج سرشکم که رساند بـه کـنارم
پروانـه او گر رسدم در طـلـب جان
چون شمع همان دم به دمی جان بسپارم
امروز مکـش سر ز وفای مـن و اندیش
زان شب که من از غم به دعا دست برآرم
زلـفین سیاه تو بـه دلداری عـشاق
دادند قراری و بـبردند قرارم
ای باد از آن باده نسیمی بـه مـن آور
کان بوی شفابخـش بود دفـع خـمارم
گر قلـب دلـم را ننهد دوسـت عیاری
مـن نـقد روان در دمش از دیده شمارم
دامن مفشان از من خاکی که پس از من
زین در نـتواند کـه برد باد غـبارم
حافـظ لب لعلش چو مرا جان عزیز است
عمری بود آن لحظه که جان را به لب آرم
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید