نمایش پست تنها
  #99  
قدیمی 02-08-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

In the tavern of the Magi I see the bright light of Divine
O what a light, such a delight, how can it so brightly shine?
Stop showing off to me, O pilgrim of the House of God
In that place you see the house, while I see God’s grand design.
Secrets of the divine, for myself I wish to define
This is a mindless design, myself I further misalign.
Painful heart, tearful eyes, sigh of the morn, cry of the night
These are the lot of mine, and are favors that Thou assign.
Each moment my fantasies, my phantasm of Thee refine
How could I share my visions? With whom open this heart of mine?
Fragrance of oriental perfumes do not begin to approach
That aromatic breeze, that life-giving morning sign.
Hafiz’s poetic and playful words do not malign
Because I consider him an ardent lover of Thine.






در خرابات مـغان نور خدا می‌بینـم
این عجب بین که چه نوری ز کجا می‌بینم
جلوه بر من مفروش ای ملک الحاج که تو
خانـه می‌بینی و من خانه خدا می‌بینم
خواهـم از زلف بتان نافه گشایی کردن
فـکر دور است همانا که خطا می‌بینم
سوز دل اشک روان آه سحر ناله شـب
این همـه از نظر لطف شما می‌بینـم
هر دم از روی تو نقـشی زندم راه خیال
با که گویم که در این پرده چه‌ها می‌بینم
کس ندیده‌ست ز مشک ختن و نافه چین
آن چه من هر سحر از باد صبا می‌بینـم
دوسـتان عیب نظربازی حافظ مکـنید
کـه مـن او را ز محبان شما می‌بینم
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید