نمایش پست تنها
  #108  
قدیمی 02-08-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

I have something to say my dear, hear my word
While your jug is full, offer a drink and be a lord
On the path of Love, Devil tempts you a lot
Come, let your heart and soul be in accord.
The song was spoiled, and the string was no more
Tambourine shout out aloud, O harp, cry with your cord.
The rosary and gown will not bring you joy
Only the wine-seller, such bargains can afford.
The wise speak from experience, as I said
You too, my son, by age will be floored.
Love did not put its chains upon the mind
Those who sought lovers, intelligence abhorred
Share with your friends your worldly goods and time
Mark my word, for friends put your life at the sword.
O wine-bearer, may your cup always be full
With your grace, bring drunken me aboard.
Joyous, in golden garments, pass us by
Cast a glance at Hafiz in rags, a kiss, a word.






ای نور چشم من سخنی هست گوش کن
چون ساغرت پر است بنوشان و نوش کن
در راه عشق وسوسه اهرمن بسیسـت
پیش آی و گوش دل به پیام سروش کـن
برگ نوا تـبـه شد و ساز طرب نـماند
ای چنگ ناله برکش و ای دف خروش کن
تـسـبیح و خرقه لذت مستی نبخشدت
همت در این عمل طلب از می فروش کن
پیران سـخـن ز تجربه گویند گفتمـت
هان ای پسر که پیر شوی پند گوش کـن
بر هوشمند سلسله ننهاد دست عشـق
خواهی که زلف یار کشی ترک هوش کن
با دوستان مضایقه در عمر و مال نیسـت
صد جان فدای یار نصیحـت نیوش کـن
ساقی که جامت از می صافی تهی مباد
چشـم عـنایتی بـه من دردنوش کن
سرمسـت در قبای زرافشان چو بگذری
یک بوسـه نذر حافظ پشمینه پوش کـن
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید