نمایش پست تنها
  #125  
قدیمی 02-08-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

A traveler in a strange land
Took a stranger by the hand,
You will only see clarity of the wine
If for forty days you let it stand.
God keep us from the dervish’s cloak
That conceals an idol in every strand.
Though virtue needs no recognition
Let helping the needy be your errand.
O you, the owner of the harvest
Keep your harvesters from reprimand.
Where has all the joy gone?
Why is the pain of love so bland?
Every chest is gloomy, dark and sad;
Let love’s flame in hearts be fanned.
Without the finger of lovers
For golden rings there’s no demand.
Though Beloved seems to be so harsh
The lover accepts every command.
Walk to the tavern and I will ask,
Have you seen the end you have planned?
Neither Hafiz’s heart is in lessons so grand
Nor the teacher can fully understand.






سـحرگـه ره روی در سرزمینی
همی‌گـفـت این معـما با قرینی
که ای صوفی شراب آن گه شود صاف
کـه در شیشـه برآرد اربـعینی
خدا زان خرقـه بیزار اسـت صد بار
کـه صد بت باشدش در آسـتینی
مروت گر چه نامی بی‌نشان اسـت
نیازی عرضـه کـن بر نازنینی
ثوابـت باشد ای دارای خرمـن
اگر رحـمی کنی بر خوشـه چینی
نـمی‌بینـم نـشاط عیش در کس
نـه درمان دلی نـه درد دینی
درون‌ها تیره شد باشد کـه از غیب
چراغی برکـند خـلوت نـشینی
گر انگـشـت سـلیمانی نـباشد
چـه خاصیت دهد نقـش نـگینی
اگر چـه رسم خوبان تندخوییسـت
چـه باشد گر بـسازد با غـمینی
ره میخانـه بـنـما تا بـپرسـم
مال خویش را از پیش بینی
نـه حافـظ را حضور درس خـلوت
نـه دانشـمـند را علـم الیقینی
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید