نمایش پست تنها
  #3  
قدیمی 02-09-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض ديوان داراب افسر بختياري

هجران




رفتي كه آتشي بفروزي به جان ما


سوزد ز هجر روي تو روح وروان ما


يك لحظه بي وجود تو آسوده نيستم


گوئي كه بسته اند بجان تو جان ما


از خوي دوست شكوه بسيار داشتم


روي نكوي اوست كه بندد دهان ما


با نيك و بد بساز كه يك لحظه بيش نيست


اين نيز بگذرد ، به سر آيد زمان ما


روزي رسد كه ما همه از ياد مي رويم


نامي نمي برند ز نام و نشان ما


اين آسياي چرخ كه گردد به روز و شب


چرخد از آن كه خرد كند استخوان ما


افسر شكايتش همه از زندگانيست


افسانه كرده اند چرا داستان ما


.....
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن

ویرایش توسط ساقي : 02-09-2010 در ساعت 12:26 AM
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید