
02-09-2010
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
پیران با برکت /پا پای خر، دست، دست یاسه، با این کار عقلم نمی ماسه
دو کودک در قم از زمان طفلی تا زمان پیری با هم مبادله کردندی!
روزی بر سر مناره به همین معامله مشغول بودند.
چون فارغ شدند یکه به دیگری گفت:
« شهر ما سخت خرابست. »
دیگری گفت:
« شهری که پیران با برکتش من و تو باشیم، آبادانی در آن بیش از این توقع نمیتوان داشت «
پا پای خر، دست، دست یاسه، با این کار عقلم نمی ماسه
پا پای خر، دست، دست یاسه،
با این کار عقلم نمی ماسه مادر شوهری از اکراد خمی دوشاب داشت.
روزی برای حاجتی از خانه غیبت میکرد.
آبی فراوان بر زمین خانه بشد.
عروس او که نامش یاسه بود، بر خر نشسته به سر خم شد و کاسه ای چند از دوشاب برگرفت و اثر دست او بر خم بماند.
چون مادر شوهر به خانه برگشت و رد پای خر تا نزدیک هم بدید و نشان دست عروس بر هم مشاهده کرد متحیر ماند و
گفت: «پا، پای..»
[فرهنگ و امثال فارسی، ص76]
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|